ورزشیآخرین عناوین

یک هفته از المپیک گذشت، دست ایران به مدال نرسید

هفته اول بازی‌های المپیک 2024 پاریس در ‌حالی به پایان رسید که کاروان ایران در رسیدن به کسب مدال ناتوان و عاجز بود. اما یکی دو اتفاق رخ داد که مخاطبان ورزشی را اندکی امیدوار نگه داشت.

 البته که این مورد قابل پیش‌بینی بود و حتی در صحبت‌های مسئولان کمیته پیش از اعزام به این بازی‌های المپیک چند بار تکرار شد که نباید در هفته نخست انتظاری برای کسب مدال داشت.

 یکی شرایط تیمی شمشیربازی پس از نتایج ضعیف فردی در همین رشته بود و دیگری عملکرد هانیه رستمیان در تیراندازی. صدالبته که کار مهم مهدی الفتی در ژیمناستیک برای رسیدن به جمع برترین‌ها و حضور در فینال را هم نباید از یاد برد. با‌این‌حال، وجه مشترک تمامی این استثنائات این بود که مدالی برای کاروان ایران در هفته نخست به همراه نداشت. شمشیربازی در روزی که خوب بود و تیم آمریکا را شکست داد، نتوانست در دو دیدار بعدی برنده باشد تا دستش از رسیدن به مدال کوتاه شود. درست است که شاید، فقط شاید، یکی دو مورد سخت‌گیری داور در این ماجرا دخیل بود، ولی پنهان‌شدن پشت این اتفاق که داوری نگذاشت و نخواست تا ایران به مدال برسد، دادن آدرس اشتباهی است.
آدرس اصلی همان است که سرمربی گفت؛ اختلاف در تیم و زمین‌زدن تیم توسط یکی از اعضا که فقط سه امتیاز گرفت. حالا پیداکردن ورزشکار مذکور در این زمینه کار چندان دشواری نیست. پس پسندیده است همین حالا تا تنور داغ است روشنگری در این زمینه به شکل صحیحی صورت بگیرد تا فردا، مسئولی پشت بهانه داوری، ناکامی را توجیه نکند. اگرچه شمشیربازی به حاشیه‌های درونی قافیه را واگذار کرد و چهارم شد ولی ششمیِ هانیه رستمیان در تیراندازی بیش از هرچیزی درخور توجه بود. او شانس زیادی برای رسیدن به مدال در المپیک 2024 داشت تا بعد از کیمیا علیزاده، دومین دختر تاریخ ورزش ایران باشد که در المپیک کسب مدال می‌کند. بخت که نه، اگر ضریب اشتباهات او در دیدار فینال پایین می‌آمد، این مهم محقق می‌شد. نکته مهم در این بین اینکه هانیه با وجود عملکرد درخوری که نشان داد، ناراضی بود. او به‌درستی از این گفت که می‌توانست مدال بگیرد و پشت بهانه‌ای پنهان نشد و از همه مهم‌تر اینکه از هیچ، اعتباری نساخت. این همان موضوع آزاردهنده‌ای است که در هفته اول نه‌تنها کاروان ایران، بلکه مخاطبان ورزشی را هم آزار داده است.
کم نبوده‌اند ورزشکار و رئیس فدراسیون و مسئولی که پس از ناکامی مطلق، چنان از صفر حاصله تعریف و تمجید کرده که گویی مخاطبان، المپیک دیگری را دیده و این قشر در رقابت‌های متفاوتی به میدان رفته‌اند. مثلا قایق‌رانی؛ تیم دختران ایران با سختی‌های دشوار سهمیه بازی‌های المپیک را به دست آوردند ولی دریغ از آنکه در یک بخش تلاشی صورت بگیرد تا حداقل در جایگاه آخر المپیک قرار نگیرند. درست است که ماهیت ورزش بر همین اساس است و اصولا جایگاه‌های مختلف حتی رتبه آخر بالاخره باید توسط یک ورزشکار پر شود، ولی اظهارات غیرقابل باور آنهاست که این موضوع را تبدیل به یک ابتذال به معنای واقعی می‌کند. در همین رشته تیم ایران آخر شده ولی رئیس فدراسیون مذکور چنین عملکردی را فراتر از انتظار توصیف می‌کند.
مشخص نیست پشت چنین اظهارنظری چیست و چه سرنوشتی قرار بوده در انتظار دختران ایرانی باشد که آخر‌شدن فراتر از انتظار تلقی می‌شود. حتی خود ورزشکاران حاضر در این ماده هم به‌جای آنکه فکر ‌و ‌ذکرشان ارتقای رکورد شخصی یا ملی در این بازی‌ها باشد، ارتقای فالوئرهای اینستاگرام و بالا‌بردن تعداد مخاطبان در این عرصه برایشان اهمیت دوچندانی پیدا می‌کند. بعد هم که ظاهرا با انتشار تصویری از دستشان که اندکی پینه بسته، در‌ حال القای این موضوع هستند که تمام تلاش‌شان را کرده‌اند. اینجا مسئله ساده است؛ اگر حد ورزشکاران ایران همین‌‌قدر است، پس اظهارات رئیس مربوطه چیست؟ اگر ورزشکاران هم گلایه دارند از امکانات که دیگر مشخصا مشکل مدیریتی در این زمینه بیداد می‌کند و باید فکری اساسی کرد. از سوی دیگر در همین رشته، دیگر ورزشکار ایران می‌گوید امکاناتش در حد آمریکایی‌ها نبوده و نباید در حد آمریکایی‌ها از او توقع داشت.
این هم موضوع درستی است ولی ماجرا وقتی غم‌انگیز می‌شود که همین افراد در مقایسه با قبلی‌ها در ایران، امکانات بهتر و سفرهای بیشتر و اردوی‌های متنوع‌تری داشته‌اند ولی خروجی، رهایی برای ایستادن در رده‌های آخر بوده است. همچنان با تأکید بر این موضوع که پرداختن به هر ورزش حرفه‌ای سخت و دشوار است و نیازمند‌ امکانات فراوان، ولی ادعاها و اظهارات مربوطه در این زمینه مشخص می‌کند که به قرار اهداف دیگری از حضور در المپیک در ذهن عده‌ای از مسئولان و ورزشکاران ایرانی نقش بسته‌ است. نمونه در این زمینه کم نیست. ورزشکار‌–‌بلاگرهای حاضر در پاریس با ثبت نتایج بد، عملکردها را افتخاری برای خود می‌دانند.
دختر دونده ایران که انتظار می‌رفت در دومین المپیک خود با استفاده از تجربه و البته مزیت‌هایی که در سفر‌های خارجی برای برپایی اردو داشته، عملکرد بهتری داشته باشد، دوباره در رده پنجاهم ایستاده ولی پس از مسابقه طوری اظهارنظر می‌کند که گویی به فینال رسیده و در صدم ثانیه‌ای مدال را از دست داده است. او همان کسی بود که به مسئولان اصفهانی تاخت که چرا بعد از کسب سهمیه المپیک، زمین هکتاری به او هدیه نکرده‌اند. واضح است که کسی توقع کسب مدال در این رشته ندارد ولی اندکی ناراحتی پس از ثبت عنوان هفتمی در بین هشت دونده آن‌هم در دور مقدماتی و پس از ناکامی در شکستن رکورد ملی یا حتی ارتقای رکورد شخصی، بد نیست.
دست‌کم این‌گونه مخاطب به این نتیجه می‌رسد که حضور در المپیک فقط به تنهایی کافی نیست و تلاش برای بهتر‌شدن هم نیاز است. در همین رشته و در بخش مردان شرایط عجیب‌تر هم هست؛ دونده ایران شاکی است که همیشه در گروه مرگ می‌افتد ولی حاضر نیست بپذیرد که پس از سه دوره حضور در بازی‌های المپیک، نه گروه بلکه ثبت زمان بهتر است که دونده‌ها را به مرحله بعد می‌برد. هرچه هست، این حناها بعید است دیگر رنگی داشته باشد. شاید دنبال‌کنندگان هیجانی فضای مجازی تعدادی از همین مسئولان و ورزشکاران با چنین بهانه‌ها و اظهاراتی کمی راضی شوند، اما بعید است جامعه دیگر چنین نگاه پیچیده‌ای که صفر را 20 عنوان کند، بپذیرد. ظاهرا برای این عده، در امر کسب نتیجه همه‌چیز عالی بوده و مخاطبان اشتباهی برداشت کرده‌اند که در این صورت باید از آنها عذرخواهی کرد!

به هر روی، تجربه پاریس در تعدادی از رشته‌هایی که در هفته نخست برگزار شد، پرده از یک‌سری واقعیت‌ها برای چندمین بار برداشت؛ اینکه سرمایه‌گذاری روی تعدادی مهره تکراری و سوخته دیگر آب در هاون کوبیدن است و نیاز به تغییرات دارد. این نیاز به تغییرات فقط مربوط به ورزشکار نیست، بلکه مدیر و مسئول را هم شامل می‌شود تا حداقل پی ببرند که صرف حضور در المپیک، موفقیت محسوب نمی‌شود و دست‌کم در این آوردگاه بزرگ، رسیدن از نقطه الف تا ب نیاز است.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا