حذف وصله های ناجور، نسخه شفابخش استقلال است
هواداران فوتبال با نتایج این فصل آبیپوشان تهران ناامید شده اند و حتی عده ای اعتقاد دارند که شماری از ستارههای تیم وصله ناجور برای استقلال هستند.
تیم استقلال تهران در هفتمین مسابقه از لیگ نخبگان آسیا با تساوی در برابر الشرطه عراق امیدهای خود را برای صعود به دور بعد کمرنگ کرد تا چشم به بازی آخری خود و سایر رقیبان داشته باشد. استقلال در هفته پایانی لیگ نخبگان باید در برابر الریان قرار گیرد و ضمن شکست دادن این تیم قطری باید منتظر نتایج دیگر رقیبان خود باشد. استقلال اکنون با ۶ امتیاز از ۷ مسابقه در رده هشتم قرار دارد و نتیجه دیدار تیمهای پاختاکور و الغرافه تاثیر زیادی در جایگاه این تیم خواهد داشت.
در لیگ برتر نیز استقلال شرایط بسیار سختی دارد تا جایی که حتی برخی از هواداران نگران سقوط این تیم به دسته پائینتر هستند. استقلال اکنون بدون سرمربی فعالیت دارد و سهراب بختیاریزاده نیز انگیزه لازم را برای ماندگاری در نیمکت استقلال ندارد. بختیاریزاده که چند هفته پیشجانشین جواد نکونام شده بود بعد از فسخ یکطرفه قرارداد پیتسو موسیمانه نیز نقش یک مربی در نیمکت استقلال را بازی میکند. او شب گذشته شعارهایی را از زبان هواداران شنید که ناگزیر به پاسخ به آنان شد و قطعا بی انگیزه تر از قبل به کار خود ادامه خواهد داد.
بختیاری زاده در پایان آن بازی گفت: مقصر مشکلات ۱۰ سال اخیر استقلال من نیستم و اکنون نیز تصمیم به رفتن گرفتم.
استقلال کنونی دستپخت جواد نکونام، سرمربی و مدیران وقت باشگاه است. مدیران وقت با تمدید قرارداد نکونام عملا به او اجازه دادند تا بازیکنان پا به سن گذاشته را در تیم استخدام کنند. اقدام آنها در ماندگاری نکونام در حالی بود که این مربی به خاطر از دست دادن قهرمانی فصل پیش یکی از چهرههای نهچندان محبوب نزد هواداران بود و اندک افرادی از ماندگاری او رضایت داشتند.
به نظر میرسد که برای نکونام فقط ماندگاری اولویت داشت و هواداران اصلا جایی در تفکرش نداشتند. او در چارت سازمانی مدیران استقلال را اصلا قبول نداشت و حتی به صورت آشکار در رسانهها به انتقاد از آنها پرداخت. مدیران وقت استقلال نیز برای بقای خودشان تمام انتقادات را به جان خریدند اما این صندلی نیز به آنها وفا نکرد.
بعد از استعفای نکونام از استقلال داستان استخدام مربی برای این تیم به یک معضل تبدیل شد. سمیعی در آن زمان مُسکن درمانی را در دستور کار قرار داد و با ذرهبین در دنیای فوتبال پیتسو موسیمانه را پیدا کرد اما نتایج این مربی نشان داد که وی نیز نسخه شفابخش استقلال نیست زیرا نه تنها اقتداری در زمین و نیمکت مربیگری نداشت بلکه در زمان وی حاشیهها در تیم به اوج رسید و شاهد جدالهای لفظی بین بازکنان تیم بودیم.
اما داستان سقوط آزاد استقلال در ایران و آسیا به ماهها پیش برمیگردد؛ جایی که نکونام بدون توجه به نام تیم دست روی بازیکنانی گذاشت که اکنون از آنها به عنوان وصلههای ناجور فوتبال در این تیم یاد میشود. یکی از این بازیکنان رامین رضاییان بود که با مبلغ گزاف به استقلال آمد و اکنون کوه حاشیه تیم به شمار میرود. رضاییان هر چند که در بازیهای نخست درخشان ظاهر شد اما شهرآورد پایان درخشش او بود تا جایی که در آن بازی هواداران به او لقب ستون پنجم را دادند! رامین در بازی با استقلال خوزستان بازگشت خوبی داشت اما در برابر الشرطه به تنظیمات کارخانه برگشت تا نشان دهد مهره کارآمد میدان بزرگ آبیها نیست.
رضاییان حتی در اردوها با اقدامات حاشیهسازی زمینه را برای دعوای درون تیمی فراهم میکند که نمونه آن به جنجال لفظی اخیر با سیدحسین حسینی، کاپیتان و دروازهبان استقلال منجر شد. رضاییان همچنین در بازی برابر پرسپولیس با یک خطای بیمورد زمینه باخت استقلال را فراهم کرد تا عملا از چشم هواداران این تیم بیفتد.
البته تنها رضاییان نیست که به نظر میرسد پیراهن استقلال برای او گشاد است بلکه بیشتر خریدهای این تیم شرایط مشابهی دارند و حتی خریدهایی که در نیم فصل دوم به مانند مهرههای انتخابی نکونام چنگی به دل نمیزنند. نمونه آن مسعود جوما است که حتی از یک کنترل ساده توپ هم ناتوان است. دیگر خریدهای استقلال هندوانههای در بسته هستند که هواداران هنوز هنرنمایی آنان را نظاره نکردهاند.
استقلال اگر میخواهد در ادامه فصل موفق باشد نیاز به نسخهای شفابخش دارد؛ نسخهای که در آن مدیران و کادرفنی با تدبیر خود باعث شوند ستارگان خاموش استقلال در برابر هواداران میلیونی این تیم احساس حقارت نکنند. در این نسخه مربیانی مانند سهراب بختیاریزاده و محمد نوازی جایی ندارند بلکه استقلال نیاز به یک نام بزرگ دارد نامی که بتواند اقتدار گذشته این تیم را بازیابد.
استقلال اکنون در اقیانوسی از بحرانها غرق است و نجات این تیم تنها با یک تصمیم و خرد جمعی امکان پذیر است. علی نظری جویباری که به تازگی سکان کشتی استقلال را در اقیانوس پرتلاطم لیگ و آسیا بر عهده گرفته خود نیز به بخشی از بحران تبدیل شده است زیرا هیچگونه تلاش ملموسی برای استخدام یک مربی با دانش خارجی انجام نمی دهد و تنها کار وی حواله دادن وعدهها به آینده است.
اینکه چرا رقیب سنتی استقلال در کمتر ۲ هفته توانست مربی بزرگ استخدام کند و بازکنانی مانند سردار دورسون را به پرسپولیس بیاورد اما نظری جویباری از یک تحول کوچک عاجز است نشان از آن دارد که وی الفبای مدیریتی فوتبال را به خوبی بلد نیست یا اینکه در شرایط حساس توانایی اجرایی کردن تئوریهای ذهنی خود را ندارد. اگر با تصمیم مدیران سابق، جواد نکونام، رامین رضائیان، موسیمانه و یک جین بازیکن بیکیفیت وصله ناجور استقلال شدند اما هلدینک نیز با اقدام خود نظری جویباری را به عنوان وصله دیگر به راس تیم مدیریتی پینه کرد.