نقش شرکتهای دانشبنیان در تولید ناحالص ملی
اکوبورس: رییس هیات مدیره دانشگاه علمی-کاربردی واحد ۴۸ تهران در یادداشتی با تاکید بر نقش شرکتهای دانشبنیان در ارتقاء کمی و کیفی تولید ناحالص ملی، نوشت: توسعه دانشبنیان با صرف شعار دادن و یا سخنرانی و یا حتی ارائه آمارهای کمی که اغلب اغراقشدهاند، امکانپذیر نیست و مادامی که مفاهیم آن به بدنه جامعه رسوخ نکند و به یک گفتمان عمومی و مطالبه ملی تبدیل نشود، هیچ دستاورد شگرفی کسب نخواهد شد.
امروزه اقتصاد به عنوان یکی از مهمترین ارکان توسعهیافتگی جوامع و یکی از عوامل مهم پیشرفت همهجانبه و پایدار کشورها، نقش بسزایی در بهبود شاخصهای زندگی فردی و اجتماعی دارد. در واقع در دنیای کنونی، اقتصاد همان پیشرانی است که میتواند به راحتی شاخصهای مختلف زندگی را روی نمودار کیفیت بالا و پایین کند. در چنین شرایطی اولویت دادن به موضوع اقتصاد نه تنها یک انتخاب بلکه یک اضطرار است و دولتهای مختلف باید در همه تصمیمات خود به موضوع اقتصاد توجه اکید داشته باشند. به عبارت بهتر، همه تصمیمات در حوزههای مختلف حتی سیاسی، باید در صورت نیاز پیوست اقتصادی داشته باشند و از ظرفیت همه دستگاهها و زیرمجموعههای مختلف دولت مثل سفارتخانهها در بخش اقتصادی بهره برد. با این حال عوامل متعددی در رشد مثبت اقتصادی نقش دارند که شاید مهمترین آنها بهرهوری بهینه از سرمایههای داخلی است. به بیان دیگر کشوری میتواند شاخصهای رشد اقتصادی خود را ارتقاء دهد که بیشترین و بهترین بهروری را از داشتههای سرزمینی داشته باشد که البته این مهم قطعاً نیازمند تزریق تفکر و ایده نخبگان و متخصصان و بکارگیری توان عملیاتی آنان است. پس در یک نگاه کلی میتوان ادعا کرد حتی اگر کشوری به لحاظ برخورداری از منابع طبیعی متعدد مانند نفت و گاز و معادن مس و دیگر فلزات، غنی و به لحاظ ژئوپولیتیک نیز در موقعیتی استراتژیک قرار داشته باشد، باز هم بدون توجه به نیروی انسانی متخصص و در نتیجه بدون استفاده از فناوری روز، هرگز طعم توسعه پایدار و پیشرفت همهجانبه را تجربه نخواهد کرد. این در حالیست که عمده کشورهای توسعه یافته در این موارد، یا فقیر هستند و یا در زمره کشورهای ثروتمند قرار نمیگیرند اما آنها توجه خود را روی سرمایههای انسانی متمرکز کردند و خیلی زود توانستند با استعدادیابی گسترده و فراهم کردن فضای نخبگانی در گفتمان عمومی، موج بلندی از شایستهسالاری را در اجتماع بومی به راه بیاندازند که نتیجه آن تبدیل شدن به قدرتهای برتر اقتصاد جهانی بود. این کشورها بیش از داشتههای سرزمینی، برنامههای آمایش خود را روی مزیتها و استعدادهای انسانی متمرکز کردند و با اولویتبندی دقیق، ترسیم مسیر بر مبنای نقشه راه و تعیین اهداف و تبیین آنها، حرکت خود را آغاز کردند تا در کمترین زمان ممکن در تولید ناخالص ملی به جایگاهی رسیدند که علاوه بر تامین نیازهای بازار بومی، بخش زیادی از بازارهای بینالمللی را از آن خود کردند. در این جوامع، مفاهیم اقتصاد دانشبنیان به خوبی نهادینه شده و عموماً همه حرکتهای بازار اقتصادی آنها توجیه و پشتوانه علمی دارد. از سوی دیگر، چنین اقتصادی همواره به دنبال حصول ارزشافزوده بهینه است و به همین دلیل از خامفروشی در هر حوزهای اعم از مواد معدنی و طبیعی تا ایده، پرهیز میکند. به هر حال آنچه مهم است اینکه توسعه دانشبنیان با صرف شعار دادن و یا سخنرانی و یا حتی ارائه آمارهای کمی که اغلب اغراقشدهاند، امکانپذیر نیست و مادامی که مفاهیم آن به بدنه جامعه رسوخ نکند و به یک گفتمان عمومی و مطالبه ملی تبدیل نشود، هیچ دستاورد شگرفی کسب نخواهد شد. برای تحقق این هدف، ارتقاء شاخصهای دانشبنیان بودن، از بین بردن رانت و فساد و زمینههای ایجاد آن، اعطای حمایتهای هدفمند به فعالان این بخش، گذر کردن از آمار کمی و شوآفهای رسانهای و توجه به کیفیت، پرهیز از سیاستزدگی و انحصارطلبی یک ضرورت است. *سید حسین آقا سید مرتضی