دوران کرونایی و چالشهای معلمان در آموزش دانشآموزان
اکوبورس: بیماری همه گیر COVID-19 بر سیستم آموزشی جهان تأثیر گذاشته و منجر به تعطیلی تقریباً کل مدارس و دانشگاهها شده است و باعث پدیدآمدن نوع جدیدی از آموزش در کلاسهای درس به نام آموزشمجازی شد؛ معلمها و اساتید موظفند در این شرایط نیز چراغ تعلیم و تعلم را روشن نگهداشته و تدریس را به صورت غیرحضوری انجام دهند.
به گزارش اکوبورس به نقل ازخبرگزاری فارس، فریبرز درتاج، عضو هیات علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی در یادداشتی که به مناسبت 12 اردیبهشت؛ روز معلم و با عنوان مشکلات آموزش، یادگیری و تدریس و چالشها و مشکلات اساتید دانشگاه در دوران کرونادر اختیار خبرگزاری فارس قرار داده، نوشته است: بیماری همه گیر COVID-19 بر سیستم آموزشی جهان تأثیر گذاشته و منجر به تعطیلی تقریباً کل مدارس، دانشگاهها و کالجها شده است و همچنین باعث پدیدآمدن نوع جدیدی از آموزش در کلاسهای درس به نام آموزشمجازی شد و معلمها و اساتید چون همیشه، بهعنوان سنگردار خطمقدم امر آموزش، موظفند در این شرایط نیز چراغ تعلیم و تعلم را روشن نگهداشته و تدریس را به صورت غیرحضوری انجام دهند، که خود چالشهایی را برای آنها بوجود آورده است. این نوع آموزش و تدریس پیامدها و دشواریهایی هم برای دانشگاهها و اساتید به دنبال داشته است. نخستین مسئله، ضعف «تربیت» است. در حقیقت، گسترده بودن فضای مجازی و شبکه اینترنت، تعهدهای موضعی را بیمعنا کرده است. در فضای مجازی میتوان بدون تعلقات یا مسؤلیتهای قبلی وارد شد و وقتی خارج میشویم، هر چقدر تعلق و مسئولیت برای خود ایجاد کردهایم، همان جا رها کنیم و برویم. در فضای اینترنت، تعهدها در بهترین حالت به شکل تعهدهای مجازی هستند. فضای مجازی، آزمایشگاه مجهزی است که میتوان در آن خود را شکست و دوباره ساخت و شخصیتهایِ جدیدی را تجربه کرد. این هویتهای چندگانه، گمنام و غالباً غیرواقعی، زمینه تعهدات اخلاقی و تربیتی را در کاربران تضعیف میکند و الزامات پایبندی به این تعهدات را کمرنگتر مینماید. لاجرم، فضای مجازی بستر تربیت اخلاقی در کاربران از جمله کاربران دانشگاهی را تضعیف مینماید. به علاوه، فضای مجازی فاقد حضور هویت جسمانی استاد و دانشجو در برابر یکدیگر است و این فقدان، موجب شکننده شدن ارتباطات مجازی و در نتیجه کاهش الگوگیری اخلاقی دانشجویان از استاد میشود. فضای مجازی هرگز نمیتواند پیوندهای محکم انسانی را میان افراد برقرار سازد. در محیط مجازی، به دلیل فقدان ارتباط و الگوگیری دانشجو از استاد و دیگران، زمینه تربیت و رشد همه جانبه شخصیت فراهم نیست. از سوی دیگر، شاگرد وقتی به مرحله استادی میرسد که واکنشهای روزمره استاد را ببیند و از سبک اخلاقی و رفتاری او الگوگیری کند. این فرایندها در فضای مجازی جایی ندارد. مسئله دیگر، ضعف «خلاقیت» در آموزش است. «خلاقیت» که «بهکارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر جدید» تعریف میشود، ارتباط مستقیمی با قوه تخیل و توانایی تصویرسازی ذهنی دارد به گونههای که در راستای یافتن راههای جدید برای انجام دادن بهتر کارها بهکار گرفته میشود. با وجودی که در درسهای دو سویه برخط، تعامل بیشتری میان دانشجو و محتوا صورت میگیرد، اما احساس خطرپذیری و پذیرش تأیید یا انتقاد در برابر دیگران، که محرک بروز ایدههای خلاقانه است، تا حد زیادی کم میشود. بنابراین تعامل هم کاهش مییابد. در نتیجه، چنین درسهایی یادگیرنده را به مرحله بالاتری از کاردانی نمیرساند. اظهارات استادان بیانگر تمرکز آموزشها بر «حفظیات» و عدم توجه به خطرپذیری در یادگیری و بهکارگیری توانایی ذهنی در ایجاد ایدههای جدید است. یادگیری از طریق فضای مجازی، در مراحل اولیه شناختی متوقف میشود، به طوری که یادگیرنده به دلیل عدم ارتباط مستقیم با استاد و ضعف محیط آموزش در پرورش خلاقیت، هرگز به مراتب بالاتر یادگیری نظیر تبحر، خبرگی، استادی و خِرَد عملی نمیرسد. یادگیری عمیق در فعالیتهایی اتفاق میافتد که مشوق تشکیل تصاویر ذهنی باشد، نه نسخه برداری طوطی وار و تقلید محض. دانشجوی مجازی در طی انجام فعالیتهای درسی، علاوه بر تعامل با استاد، با سایر دانشجویان و در معنای وسیعتر با فضای گسترده یادگیری در محیط وب، تعامل دارد و وارد فرایند بحث، یادگیری متقابل و جستجوی راه حلها از طریق درگیر شدن با اندیشههای گسترده خواهد شد. در این حالت است که فرایند یادگیری معنی دار شکل میگیرد، یادگیری که زمینه خلاقیت را در افراد فراهم میکند. موضوع دیگر، مسئله «روابط قدرت» است. آموزش مجازی موجب دموکراتیکتر شدن روابط میان استاد و دانشجو، دانشجو و دانشجو شده اما همچنان روابط استاد و دانشگاه، دانشجو و دانشگاه و نیز روابط میان استادان را در سطح حداقلی نگاه داشته است. به نظر میرسد آموزش مجازی روابط میان استاد و دانشجو را دموکراتیکتر کرده و فاصله قدرت میان آنان را تا حدودی کاهش داده است. استاد مجازی فراتر از یک تسهیلکننده عمل میکند و در خارج ساعات تعیین شده برای ارائه محتوا، و با وجود محدودیتهای آموزشی، به سؤالات دانشجویان پاسخ میدهد. رفع نیاز درسی دانشجوی مجازی در مطالعات مختلف به عنوان بخشی از مسؤولیت استاد تلقی شده است. همچنین ترغیب مستقیم و غیرمستقیم دانشجویان به ایجاد شبکههای یادگیری و نیز ایجاد جو یادگیری از جمله وظایف استاد در تسهیل گفت و گو و تداوم حضور اجتماعی- عاطفی است. از دیگر تأثیراتِ منفی این نوع آموزش برای دانشجویان و اساتید، میتوان به موارد زیر نیز اشاره کرد: تغییر کلاسها به قالبهای آنلاین: بسیاری از دانشگاهها زیرساختهای فنآوری یا منابع لازم را برای اجرای سریع و یکپارچه یادگیری آنلاین نداشتند. بسیاری از اعضای هیأت علمی آموزش دیدند که از سیستم عاملهای یادگیری آنلاین به عنوان یک جایگزین برای آموزش حضوری استفاده کنند، اما برخی از اعضای هیأت علمی که اهل فن نبودند قادر به کنار آمدن با این حالت نشدند و همین امر بر کیفیت تدریس آنها تأثیر منفی داشت و برخی از دانشجویان نیز در خانه به لپ تاپ و امکانات اینترنت دسترسی نداشتند. از دیگر آسیبهایِ آموزش مجازی این است که کلاسهای آنلاین برای همه موضوعات و دروس کارساز نیست. آیا میتوان دورههای عملی و آزمایشگاهی، موسیقی و هنر را به صورت آنلاین آموزش داد؟ چه اتفاقی برای دانشجویانی خواهد افتاد که دروس آنها به صورت آنلاین قابل تدریس نیست؟ کیفیت آموزش آنلاین مسئله مهمی است که در این دوران چالش برانگیز بود. تغییر سیستم ارزشیابی: گذار از آموزش حضوری به ارائه آنلاین تأثیر جدی بر سیستم ارزیابی و ارزشیابی داشت. اگرچه از فناوری برای آموزش و یادگیری قبلاً استفاده شده است اما جنبه ارزیابی معمولاً کمتر توسعه یافته است. دانشجویان و همچنین اساتید در مورد نحوه اجرای تکالیف مهم، پروژهها و سایر ارزیابیهای مداوم اطمینان نداشتند. نظارت بر نحوه آزمون دادن و اطمینان از تقلب نکردن دانشجویان در آزمونهای آنلاین دشوار است، همین امر موجب افزایش تقلب در بین دانشجویان و عدم مطالعه دورس و اتکا به دانش خود را به دنبال داشت که مسلماً پیامدهایِ منفیای در دراز مدت نیز به دنبال خواهد داشت. همچنین بررسی دروس آزمایشگاهی، عملی و آزمونهای عملکردی به صورت آنلاین امکان پذیر نیست. علاوه بر این، دانشجویانی که دسترسی به اینترنت نداشتند، مسلماً هنگام شرکت در فرآیند ارزیابی، از یک ضعف آشکار برخوردار بودند، که بر میانگین معدل (GPA) آنها تأثیر منفی گذاشته است. کاهش انگیزه در دانشجویان: برخی از کارشناسان معتقدند که جوانان همواره به دنبال فعالیت و یادگیری در محیطهای گوناگون علمی به ویژه دانشگاه هستند که رویکرد رقابتی را برای آنها همواره به همراه داشته است، اما با شیوع ویروس کرونا، محدودیتهای ایجاد شده و کاهش فعالیت جوانان، بیحوصلگی و بیانگیزگی دانشجویان افزایش یافته است. حضور افراد در دانشگاه، کلاسها، گروهها و تشکلهای دانشجویی منجر به فعالیت و تحرک دانشجویان و در نهایت افزایش انگیزۀ آنها میشد. حضور بیشازحد در خانه، موجب تقویت حس ناامیدی و پوچی در دانشجویان شده است. همچنین افزایش اختصاص وقت زیاد به گشت و گذار در فضای مجازی موجب افسردگی دانشجویان شده است. با برجسته شدن برخی از مسائل در فضای مجازی، جوانان زندگی تجملاتی افراد خاص را مشاهده و دنبال میکنند و سپس به دنبال مقایسۀ زندگی خود با آنها برمیآیند. کرونا در آموزش عالی خارج از کشور تبدیل تهدید به فرصت بود: در دنیا، کشورهایی مانند ژاپن و امارات این تهدید را به یک فرصت تبدیل کردهاند. در فضای آموزش عالی، برخی دانشگاههای برتر دنیا نیز به سمت استفاده از فضای مجازی سوق پیدا کردهاند و به تبع آن اساتید ما نیز به استفاده از این فضا تمایل پیدا کردهاند در حالی که در این زمینه با توجه به مشکلات زیرساختها مسائلی نیز وجود دارد. اگر به دانشگاهی مانند استنفورد توجه کنیم، میبینیم که ورود به فضای مجازی نیازمند امکانات لازم از جمله پهنای باند گسترده، نرمافزارها و اینترنت خوب است و این دانشگاه در این زمینه موفق بوده؛ در صورتیکه در فضای فعلی دانشگاههای ما، کارایی کلاس به دلیل قطع و وصل شدن میکروفون و اینترنت، اثربخشی و کیفیت لازم برخوردار نیست. نبود امکانات زیرساختی، گریبانگیر دانشگاهها و دانشجویان: یکی از مشکلات مهمی که گریبانگیر دانشجویان و حتی اعضای هیات علمی بود، بحث زیرساختهای لازم برای آموزش مجازی بود که البته بخشی از این مشکلات با گذشت این مدت همچنان ادامه دارد. مشکلات زیرساختی از قبیل نداشتن اینترنت پرسرعت برای اساتید و دانشجویان، مشکلی مشترک بود که امر آموزش را به اختلال مواجه میکرد. از دیگر مشکلات زیرساختی نبود امکانات از جمله ابزارهای هوشمند برای گذراندن آموزش مجازی بود. بسیاری از دانشجویان روستای و مناطق محروم با نداشتن ابزارهایی چون گوشی هوشمند دست و پنجه نرم میکنند و عملاً نمیتوانند در کلاسهای مجازی حضور پیدا کنند. البته مشکلات نوسانات سرعت اینترنت حتی در برخی شهرهای بزرگ هم مشکلاتی در آموزش مجازی ایجاد میکند. از جمله مشکلات مهم دیگر را عدم دسترسی برخی از دانشجویان به لپتاپ، تبلت و گوشی هوشمند است که با وجود رشد فزاینده قیمت این اقلام، تأمین آن برای دانشجویان نسبت به گذشته بسیار دشوارتر شده است. ضرورت ارزیابی دانشجویان و اساتید در آموزش مجازی: از دیگر نکات حائز اهمیت در آموزش مجازی ضرورت پایش مستمر دانشجویان و اساتید است. چراکه ممکن است به دلیل عدم حضور فیزیکی این افراد در محیط دانشگاه، عدهای آنطور که باید و شاید به بحث آموزش اهمیت ندهند و برخی از دانشجویان دچار افت تحصیلی شوند. چراکه در آموزش مجازی به نوعی، امکان پرسش و پاسخ میان استاد و دانشجو وجود ندارد. آموزش نباید به این نحو باشد که دانشجو تنها مطلب را گوش کند و در نهایت برای نمره امتحان دهد. در صورتی که در سیستمهای آفلاین در مقابل این مزیت که دانشجو میتواند چند بار مطلب را گوش کند، این نکته نیز وجود دارد که تبادل نظر و مشارکت فعال دانشجو وجود ندارد. در سیستم آنلاین هم سرعت اینترنت به نحوی است که بعضاً صدا با تأخیر پخش میشود و کیفیت لازم را ندارد. در وضعیت کنونی بهترین روش این است که ارزیابی مستمر صورت گیرد و در شرایط مطلوب، هر هفته از دانشجویان امتحان گرفته شود. این شرایط ناخودآگاه دانشجویان را با فضای آموزشی درگیر میکند. حتی این مزیت وجود دارد که در طول ترم با هم همفکری کنند و این امر به آموزش آنها کمک میکند. لزوم داشتن ارتباط تصویری دو طرفه در آموزش مجازی: برخی از سامانهای آموزش مجازی دانشگاهها نیز به لحاظ ساختاری از مشکلاتی همچون ضعف سرورها که ظرفیت این حجم کاربر را ندارند، نیز رنج میبرند. سامانههایی که امکان برقراری ارتباط تصویری قوی با مخاطب را ندارند و این ضعف بزرگی در آموزش ایجاد میکند. هرچه بتوانیم از ابزارهای بیشتر با بکارگیری حواس بیشتر استفاده کنیم، میتوانیم ارتباط بهتری برقرار و آموزش با کیفیتتری داشته باشید و حداقل امکان برقراری ارتباط تصویری بین مدرس و تمام دانشجویان باید به صورت تصویری دو طرفه باشد که هم استاد و هم دانشجو با ارتباط چهره به چهره با یکدیگر تعامل داشته باشند، در غیر این صورت دانشجو در کلاس حاضر باشد اما حضور مفیدی نداشته باشد، عملا کاربردی نخواهد داشت. البته استفاده از این روش در آموزش مجازی نیازمند سرعت اینترنت و ظرفیت مناسب سامانه است. نبود نظارت کافی در برگزاری باکیفیت کلاس های درس در سامانه های آموزش مجازی: قطع و وصلهای مکرر کلاس درس را عاملی برای از بین رفتن حواس و تمرکز دانشجویان است. با وصل مجدد اینترنت، شکل دهی مجدد کلاس دچار مشکل می شود. نظارت سیستم آموزشی دانشگاه در این سامانه ها صفر است و ممکن است کلاس های خارج از قاعده برگزار شود که در این صورت حق دانشجو ضایع می شود. آزمونهای آنلاین و مشکل ارزیابیهای ناکافی: آزمونهای آنلاین و ارزیابیهای ناکافی که از این طریق انجام میشود را چالشی دیگر است. آزمون آنلاین ویژگیهای خاص خود را دارند و از قبل باید پیش بینی های لازم برای این آزمونها انجام شود تا بتوان دانش واقعی آزمون دهنده را ارزیابی کرد. در حال حاضر امکان این ارزیابی دقیق نیست و ممکن است برخی از دانشجویان در این آزمون ها دچار خطا شوند، به این صورت که شخص دیگری در آزمون شرکت کند و یا دانشجویان از خرد جمعی استفاده کنند. باید راهی پیدا کرد که امکان ارزیابی معتبر فراهم شود. البته آموزش مجازی در کنار مشکلات و چالشهای خود بسیاری از مرزهای مکانی را درهم شکسته، در کنار نقاط ضعف، این سیستم آموزشی مزیت هایی نیز دارد. افراد علاقه مند به تحصیل که امکان حضور به سبب بُعد مکان داشتند، با کمک آموزش مجازی می توانند از این فرصت استفاده کنند. از دیگر مزایای آموزش مجازی میتوان به تقویت قابلیت نسبی یادگیری مستقل و مطالعه فردی و استفاده از تنوع تدریسها و روشهای مختلف تدریس اشاره کرد و با توجه به عدم محدودیت زمانی حضور استاد و دانشجو در آموزش و پژوهش فرصت بیشتری در اختیار دانشجویان و پژوهشگران برای انجام تحقیق وجود دارد. سامانه آموزش مجازی استاد محور است، نه دانشجو محور: سامانه آموزش مجازی پویا نیست و تنها استاد محور است نه دانشجو محور. افت تحصیلی و مهارتی دانشجویان به واسطه آسیبپذیری تدریس و یادگیری دروس محاسباتی و عملیاتی و آسیبپذیری برنامههای پژوهشی به واسطه محدودیت ارتباط و تعامل معمول بین دانشجو، استاد راهنما و فضای پژوهشی تجربی و همچنین کاهش کمی و کیفی پروژه های پژوهش محور از مشکلات آموزش مجازی است. در پایان روز معلم را به تمام معلمان و اساتید کشورم تبریک عرض میکنم و باید بگویم در این دوران سخت تنها عشق به آموزش و دلسوزی معلمان و اساتید، میتواند مسیر پُر از سختی تعلیم و تعلم را هموار سازد.