انتخاب سردبیرآخرین عناوین

الهه کولایی: رابطه ملت و حکومت با تغییر چهره‌های سیاسی ترمیم نمی شود

آیا نشانه‌هایی که به اصلاحات ساختاری اشاره دارد، آغاز عبوری تاریخی از سیاست‌های گذشته است؟ یا تکرار چرخه‌ای از وعده‌های اصلاح‌طلبانه و بی‌عمل؟

 در گفت‌و‌گو با الهه کولایی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران امکان یا امتناع اصلاح در ساختار قدرت بررسی می شود.

  در حالی‌ که کشور پس از جنگ تحمیلی اسرائیل به ایران، هنوز درگیر بازتاب‌های سیاسی، اجتماعی و امنیتی آن است، تحرکات جدید برخی چهره‌های شاخص از جمله علی لاریجانی و ولایتی -دو مشاور عالی رهبر انقلاب- نشانه‌هایی از ارسال پالس‌هایی تازه به جامعه درباره امکان بازنگری در رویکردهای پیشین به چشم می‌خورد.

 آیا این نشانه‌ها، آغاز عبوری تاریخی از سیاست‌های گذشته است؟ یا تکرار چرخه‌ای از وعده‌های اصلاح‌طلبانه بی‌عمل؟

 الهه کولایی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران،  به این پرسش‌ها پاسخ می دهد و از امکان یا امتناع اصلاح در ساختار قدرت سخن می گوید.

*********

اخیرا پالس هایی از سوی برخی چهره‌های شاخص و رده بالای نظام مبنی بر اصلاح رویکردها به جامعه ارسال شده است، مشخصا  تحرکات اخیر علی لاریجانی و توییت علی‌اکبر ولایتی دو مشاور رهبر انقلاب این احتمال را ایجاد کرده است، این نشانه‌ها را تا چه اندازه می‌توان آغاز تغییرات واقعی در سیاست‌های اجتماعی، اقتصادی و امنیتی ایران پس از جنگ اخیر دانست؟ آیا ایران در حال عبور از یک برهه  تاریخی است؟

با توجه به جنگی که چند هفته‌ پیش رخ داد و پیامدهای گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن—به‌ویژه بازتاب‌های منطقه‌ای‌و جهانی‌اش ضرورت بازنگری در سیاست‌ها و برنامه‌های کشور، انکارناپذیر است. سخنان چهره‌هایی مانند آقایان لاریجانی و ولایتی نیز حاکی از آن است که بخشی از نیروهای درون حکومت، به این ضرورت پی برده‌اند. اما فراتر از سخن گفتن در مورد این نیاز، آنچه اهمیت دارد، اقدام‌های اجرایی و عملی در این مسیر است.

جامعه در سال‌های گذشته بارها شاهد تأکید بر همین ضرورت‌ها بوده، اما در عمل، تغییر ملموسی شکل نگرفته است. مردم امروز بیش از هر چیز نیازمند شنیده‌شدنِ صدای کارشناسان و دغدغه‌مندان واقعی آینده کشورهستند. تحولات ناشی از جنگ اخیر، مشکلات ساختاری را بیش از پیش آشکار کرده است. اگر قرار بر اصلاح است، باید اکنون در اجرا نمود پیدا کند، نه اینکه تنها در شعار مطرح شود.

اصلاح از کجا باید آغاز شود؟

اگر قرار باشد تغییرات ادامه یابد، به‌نظر شما اولویت اصلاح باید در کدام حوزه‌ها باشد؟ دیپلماسی، سیاست داخلی، ساختارهای فرهنگی، یا نهادهای امنیتی؟ و چرا؟

بدون تردید، مهم‌ترین حوزه‌ای که همه بخش‌ها را به‌طور مستقیم تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، سیاست خارجی است. تنظیم رابطه ایران با جهان، چه در سطح منطقه و چه در سطح بین‌المللی، نیازمند بازنگری جدی و رویکردی واقع‌گرایانه است. بسیاری از سیاست‌های داخلی در سال‌های گذشته بر پایه برداشتی نادرست از تحولات جهانی طراحی شده‌اند.

اصلاحات هرچند ریشه‌های داخلی دارد، اما موفقیت آن به شکل‌گیری پیوندهای سازنده با جهان وابسته است. در عصر جهانی‌شدن، هیچ کشوری نمی‌تواند با کشیدن دیوار به دور خود از تحولات بیرونی مصون بماند.

بازگشت چهره‌های سیاسی؛ راهی به‌سوی ترمیم رابطه ملت–حکومت؟

آیا بازگشت چهره‌هایی چون خاتمی، روحانی یا ناطق نوری امثالهم  به صحنه، می‌تواند بخشی از این مسیر اصلاح و ترمیم رابطه دولت و ملت باشد؟ یا همچنان خطوط قرمز سیاسی مانعی جدی برای این بازگشت است؟

رابطه دولت و ملت بیش از آنکه وابسته به اشخاص باشد، وابسته به سیاست‌ها و عملکردهای حکومت است. اگرچه ممکن است برخی چهره‌ها مانند آقایان خاتمی، روحانی یا ناطق نوری هنوز سرمایه اجتماعی داشته باشند، که گمان می کنم آبرویی نزد مردم برای آنها نیز باقی نمانده باشد، اما بازسازی اعتماد عمومی تنها از مسیر تغییرهای عملی و واقعی در سیاست ها، برنامه‌ها و رفتار مسئولان ممکن است.

بخش زیادی از مردم، از عملکرد گذشته بسیاری از این چهره‌ها سرخورده‌اند. بنابراین، صرف بازگشت آنها بدون تغییر رویه، تأثیری نخواهد داشت. استفاده از سرمایه اجتماعی، مشروط به اثبات تغییر در رویکردها و احترام به منافع عمومی و خواسته های مردم است.

سرنوشت جریان‌های انقلابی چه خواهد شد؟

در صورت جدی بودن این تحولات، سرنوشت جریان‌هایی که تاکنون مدافع فضای بسته، فیلترینگ، انزواطلبی و سیاست‌های سخت‌گیرانه بودند، از صداوسیما تا برخی نهادهای سنتی مانند شورای نگهبان و خطیبان نمازجمعه‌ چه خواهد شد؟ آیا این بدنه با تغییر همراه خواهد شد یا مقاومت خواهد کرد؟

هر تلاشی برای اصلاح، می تواند با مقاومت‌هایی روبه‌رو شود. در نظام‌های سیاسی بسته، پیشرفت اصلاحات بیش از هر چیز به اراده حکومت بستگی دارد. جریان‌هایی که تاکنون از سیاست‌های بسته‌، فیلترینگ، انزواگرایی و سانسور دفاع کرده‌اند، در برابر اصلاحات همچنان مقاومت نشان خواهند داد.

اما اگر حکومت، خود مسیر اصلاح را هموار کند و اراده‌ای واقعی برای بازسازی رابطه با مردم نشان دهد، امکان غلبه بر این مقاومت‌ها وجود دارد. تجربه‌های منطقه‌ای هم نشان داده که توجه نکردن به این ضرورت‌ها، هزینه‌های سنگینی در بر دارد.

اکنون، فرصت بازسازی اعتماد از دست رفته فراهم شده، اما پنجره آن باز نخواهد ماند، باید اقدام فوری صورت گیرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا