اصابت ترکش سقوط سوریه به کشورهای منطقه/ ایران و عربستان در خطر هستند
پسلرزههای سقوط بشار اسد و سوریه بر دوش خاورمیانه سنگینی میکند. در شرایط فعلی دو کشور سعودی و ایران نیز ممکن است درگیر ترکشهای اتفاقات دمشق شوند. چه باید کرد؟
وضعیت سوریه کشورهای عربی خلیجفارس را نگران کرده است، ترکشهای سقوط دمشق ممکن است دامن کشورهای منطقه را بگیرد و در این میان سعودی و ایران نیز در خطر هستند. برای بررسی خطرات و عواقب آن کمی به تاریخ نقب زدیم تا متوجه شویم چرا سعودی نمیخواهد ترکیه قدرت بگیرد و چرا ایران باید با احتیاط عمل کند و شرایط داخلی کشور را آرام به پیش ببرد تا از این ترکشها در امان بماند.
از مساله تاریخی؛ سعودی واهمه سودای اردوغان را دارد؛ چراکه اقدامات او یادآور روزهای جنگ اول، فروپاشی عثمانی و مستقل شدن عربستان از عثمانی است. استقلالی که از سوی لارنس رایزن نظامی بریتانیایی که سرزمین حجاز را از عثمانی پس گرفت و سعودیها را از نجد به حجاز بازگرداند و ضمن اتحاد اعراب، کشور عربستان سعودی را تشکیل داد. لورنس و نیروهایش از سمت صحرا به بندر عقبه در شمال دریای سرخ حمله کرد و با پیروزی در جنگ با عثمانیها در میانه جنگ جهانی اول تسلط عثمانی بر دریای سرخ را از بین برد. این نقطۀ استراتژیک پلی شد برای پیروزی بریتانیا در خاورمیانه و تصرف دمشق توسط نیروهای انگلیسی ـ عربی و شکست نهایی عثمانی. فرانسه و بریتانیا پیشتر در قراردادی محرمانه (سایکسـپیکو) خاورمیانه را بین خود تقسیم کرده بودند و در این میان شاهزاده فیصل و اعراب جایگاهی در این تقسیمات نداشتند. با وجود وعدههای بریتانیا به اعراب برای استقلال، اما پس از اتمام جنگ در کنفرانس صلح پاریس به سال ۱۹۱۹ عراق، فلسطین و اردن به مستعمره انگلیس تبدیل شد و فرانسه نیز بر لبنان و سوریه تسلط یافت. استقلال سوریه و دیگر کشورهای عرب به واسطه توماس ادوارد لورنس انجام شد که در نهایت مدرنیته را به عربهای منطقه هدیه داد.
توماس ادوارد لورنس معروف به لورنس عربستان چه خدمتی به اعراب کرد و چرا سعودیها در خطر هستند؟
پاسخ این سوال را باید در تاریخ جنگ اول، سقوط عثمانی و تشکیل پادشاهی سعودی جستجو کرد؛ نظامی مرموزی که با اقدامات خود نقشه خاورمیانه را تغییر داد؛ لورنس عربستان که بود؟
دو جریان عمده در جهان عرب برای کسب استقلال از عثمانی وجود داشت. یک جریان قبیلهایـوهابیِ سعودی که از اواخر قرن هجدهم شکل گرفت و از سوی عثمانی سرکوب شد و دیگری جریانی ملیگرا و پانعرب بود که در آغاز قرن بیستم سر برآورد و بنیانگذار اصلی آن شریف حسین امیر مکه و حجاز بود که خود را خادم الحرمین مینامید. شریف حسین از خاندان هاشمی بود که حدود هزار سال امیران مکه بودند. از زمان استیلای عثمانی در خاورمیانه، امرای هاشمی نیز زیر فرمان سلطان عثمانی بودند. این دو جریان عرب هاشمی و سعودی همواره رقیب یکدیگر محسوب میشدند. شریف حسین در میانۀ جنگ جهانی اول و تحت تاثیر بریتانیاییها اعلام «قیام عربی» کرد که هدف از این قیام آزادسازی مناطق عربی از سلطه عثمانی بود. بریتانیا که مصر را از ۱۸۸۲ تصرف کرده بود کوشید از این جنبش ملی عرب حمایت کند و لورنس را برای این ماموریت دشوار به حجاز فرستاد.
توماس لورنس با کمک فیصل فرزند شریف حسین به مناطق مختلف حجاز رفت تا قبایل مختلف عرب را که برای هزاران سال با یکدیگر جنگیده بودند متحد کند. لورنس در کتاب «هفت مهره» اشاره کرده است که در همان سال با متحد کردن قبایل حجاز جنگ با عثمانی را به پیش برد. نیروهای اعراب تحت راهنمایی لورنس توانستند طی یکسری جنگهای نامنظم خسارات فراوانی به خطوط نیرو های ترک وارد کنند؛ پیروزی که نتیجه آن تشکیل کشورهای عربی و حاشیه خلیجفارس، اردن، سوریه، لبنان و عراق شد.
برای حال بد خاورمیانه اول باید تاریخ آن را بدانیم تا متوجه باشیم امروز چه بلایی بر سر منطقه آمده و خواهد آمد؟ بله این نظامی بریتانیایی کسی بود که خاورمیانه امروز را ترسیم کرد و نقش او بسیار پررنگتر از حتی دولت بریتانیا و آمریکا و کشورهای درگیر با آلمان و عثمانی در جنگ جهانی اول بود. لورنس با حل شدن در منش و کردار اعراب توانست به این هدف بسیار بزرگ دست پیدا کند که تا امروز همچنان این کشورها بر سر تعیین مرز و یا زیادهخواهی برای سرزمینهای خود گرفتار یکدیگر شدهاند. در این میان تنها جمهوری اسلامی ایران است که به مرزهای خود در تمام این سالها چه قبل و چه پس از انقلاب اکتفا کرده و بر همین اساس مرزهای کشورمان از امنیت خوبی برخوردار بودهاند. اما وضعیت فعلی منطقه دیگر حتی برای ایران هم امن نیست.
این روزها سعودیها بیشتر از هر کشور دیگر، سراسیمه اخبار دمشق و تحولات آن را زیرنظر دارند. فارغ از بحث تاریخی این سرزمین و کینه نوعثمانهای امروزی از اعراب به دلیل شکست سخت و مفتضحانه در جنگ اول، ضمن اینکه بر همگان عیان است که پس از قتل خاشچقی در سفارت عربستان در استانبول این دو کشور دل خوشی از یکدیگر ندارند و روابط این دو کشور تیرهتر از قبل هم شد. نه فقط اختلاف بر سر این قتل بلکه مسائلی که بین دو کشور است به شمال آفریقا و اختلافات بر سر جریانهای اخوانی نیز مربوط میشود. سعودیها واهمه این را دارند که جریان اخوان در سوریه علیه دیگر اعراب غیر همفکر متحد شوند که این خطری برای پادشاهی سعودی است.
از سوی دیگر اردوغان متحد ایدئولوژیک قطر است، هردو از حامیان اخوان و حماس هستند و هردو کشور از آغاز درگیریها در سوریه به مخالفان بشار اسد (تروریستهای سابق) حمایت مالی و نظامی داشتند. ضمن اینکه آخرین نشست آستانه قبل ازسقوط اسد در دوحه برگزار شد. از سوی دیگر به دلیل همین خاستگاه ایدئولوژیک قطر، ریاض با دوحه سرناسازگاری دارد و از طرفی دیگر امارات نیز بر سر جزایر یمن با سعودی اختلاف نظر بسیار دارند. همین دلایل کافی است که خاورمیانه را ناامن و به انبار باروت تبدیل کند.
امروز شرایط منطقه ظاهرا در حال تکرار تاریخ است. بریتانیای کبیر زمان جنگ اول و انگلیس امروز بر تن لورنس خود کفتان عثمانی کرده و با یک دعای خیر راهی منطقه کرده است! اردوغان، امروز به جای لورنس مجری اوامر انگلیس شده است. آیا انگلیس میخواهد بار دیگر بریتانیای کبیر شود و منطقه را به دلخواه خود یکبار دیگر از نو ترسیم کند؟ (بیشتر بخوانید) .اینکه عربستان چه طور از این وضعیت جان سالم به در ببرد این مساله نبوغ محمد بنسلمان را برای یارگیری بیشتر در منطقه میطلبد.
آیا ایران هم در خطر است؟ چه باید کرد؟
حقیقتا طرح خاورمیانه جدید از رگ گردن به همه کشورهای درگیر نزدیک است! در ماهها و روزهای آینده شدت جنگ افزایش پیدا خواهد کرد و همین امر ممکن است به خطری جدی برای کشورمان بدل شود. همین مساله شاید یک خطر جدی برای عربستان که ذکر آن رفت و ایران باشد. دو کشور باید به گفتگوها ادامه دهند و هدایت منطقه را به دست بگیرند؛ حتی اگر لازم به ورود نظامی باشد! ریاض و تهران باید با دیپلماسی کشورهای دیگر خلیج فارس را نیز با خود همراه کنند. کشورهای عربی، اکنون مشروعیت و حکومتشان را درخطر میبینند، لذا ترکیه به تهدیدی فوری تبدیل شده که مقابله با آن اتحاد با ایران را می طلبد.
همچنین طرح خاورمیانه جدید، بیش از هرزمان دیگری، پتانسیل اجرایی شدن دارد. طراحان خاورمیانه جدید، فرصت را مغتنم شمرده وبر شدت جنگهای غرب آسیا می افزایند. لذا عربستان یکی از اهداف بالقوه خواهدبود. اتحاد با ایران برای عربستان بسیار ضروری است، که این امر احتمالا سبب عادی سازی و به رسمیت شناختن حوثی ها دریمن ازسوی عربستان شود. در همین باره حسن بهشتیپور گفت: «باید در معادلات منطقه یمن که در حال حاضر تحت سیطره حوثیها است وارد شوند و با کمک آنها کنترل شرایط را به دست بگیریم.»
این کارشناس بینالملل در ادامه یادآور شد: «در شرایطی قرار داریم که تنش بین قدرتهای منطقهای است نه بینالمللی! اگر برنامهای هم داریم برای جهان پساقطبی و منطقه گرایی است، چراکه دنیا به به سمت منطقهگرایی و چند جانبهگرایی میرود و هرکدام از قدرت ها اندازه نفوذ و قدرت خودشان قادر به عرض اندام هستند. کشورهای حوزه خلیج فارس به همراه عراق و ایران، و در این میان “یمن” که در حوزه خلیج فارس نیست را هم به این معادله اضافه کنیم؛ پس از سقوط دمشق کشورهای عربی باید یمن را وارد معادلات منطقه کنند. یمن کشور تاثیر گذاری است. این کشورها باید سریعا یک پیمان امنیتی را از طریق دیپلماسی پیگیری و یک هدف جامع را دنبال کنند. در زمینه افتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی؛ با هدف کمک به صلح و ثبات در منطقه تا بهانه برای مداخله خارجی نباشد. اما نکته مهم این است که کشورهای خلیج فارس متحد امریکا هستند و از سوی این کشورها همفکر با امریکا به ایران بدبین هستند. از سوی دیگر موضع گیری بن سلمان درباره ایران واقعی است. بن سلمان دنبال اصلاحات اقتصادی و سیاسی در عربستان است. برای شکلگیری اصلاحات، نیاز به امنیت و ثبات است. سیاست بن سلمان تلطیف روابط و حل کردن مشکل با یمن و ایران است. او به واقع به دنبال حل تنش با کشورهای منطقه است و ما باید از این فرصت به نفع امنیت کشورمان استفاده کنیم و به گفتگوها ادامه دهیم و حتی اگر لازم شد به آنها امتیاز هم بدهیم.»
بهشتی پور در ادامه تاکید کرد: «عربستان دنبال همکاری با ثبات با ایران است او می خواهد سرمایه گذاری در عربستان به خطر نیفتد و ثبات اقتصادی برسد. چراکه برای حفظ اقتصاد باید اول امنیت را ایجاد کند که این نکته را متوجه است که بدون ایران ثبات امنیتی ناممکن است. ضمن اینکه ایران نیز باید به دیپلماسی و میدان ادامه دهد تا ضربات مهلکی که به مقاومت خورده است جبران شود چرا که تضعیف مقاومت یعنی قدرت گرفتن اسرائیل و قدرت گرفتن این رژیم یعنی خطر برای کشورمان.»
ایران نیز به واقع مانند سعودی در خطر است. تنها یک آشوب در ایران(اسرائیل از قبل طراحی آن را کرده است) به جرقهای تبدیل خواهد شد برای ناامنی به خطرافتادن مرزهای کشورمان، همین حالا هم دورتادور مرزهای ایران ممکن است به ناامنی فزایندهای بیانجامد. از شمال ایران؛ توافق پاشانیان نخستوزیر ارمنستان با فرانسه و آمریکا و مساله زنگزور و ائتلاف آذربایجان و ترکیه، شرایط این کشور را بیش از پیش ناامنتر خواهد کرد، شاید دیگر حمایت روسها را نداشته باشد و این خود به یک درگیری تازه با آذربایجان بیانجامد. از سوی غرب درگیری کردها با ترکیه برای ایران خطر است. از سمت جنوب غرب اشوب و جنگ داخلی در عراق برای ایران زنگ خطر است. به طور کلی غرب کشور به دلیل تعدد اقوام شرایط خوبی برای ایران رقم نخواهد زد. از طرف شرق کشور؛ افغانستان و بلوچستان نا امن، خطری دیگر برای تهران است. مخازن نفت، گاز و معادن ایران کافیست تا از کشورمان یک سوریه دیگر بسازد باید تا دیر نشده تدبیر کرد!
با توجه به برشمردن خطراتی که کشورمان را تهدید میکند؛ رهبر معظم انقلاب روز گذشته در سخنرانی خود به تاریخ چهارشنبه ۲۱ آذرماه ۱۴۰۳ در دیدار با اقشار مردمی فرمودند: «همه بدانند قضایا اینگونه باقی نخواهد ماند که گروهی بیایند در دمشق و به خانههای مردم تعرض کنند و رژیم صهیونی هم با بمباران و توپ و تانک پیشروی کند.»
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: «قطعاً جوانان غیور سوری بهپا خواهند خاست و با ایستادگی و حتی دادن تلفات، به این وضع فائق خواهند آمد، همچنانکه جوانان غیور عراق پس از اشغال آن به دست آمریکا، با کمک و سازماندهی و فرماندهی شهید عزیز ما توانستند دشمن را از خانه و خیابانهای خود بیرون کنند. البته این کار در سوریه ممکن است زمان طولانی ببرد اما نتیجه، حتمی و قطعی است.»
صحبتهای مقام معظم رهبری در خصوص تحولات تازه منطقه خط مشی ایران و تدابیر کشورمان را در مقابل تهدیدات فعلی مشخص کرد و امید به اینکه از این بحران نیز به سلامت عبور کنیم.