ورزشیآخرین عناوین

تیم ملی و حقیقت تلخ بحران محبوبیت

برای سال‌های طولانی ورزشگاه در حمایت از تیم ملی پر می‌شد، با بردهایش مردم به خیابان‌ها می‌ریختند و نزدیک هر کدام از مسابقاتش، قلب هواداران به تپش در می‌آمد.

شاید همیشه ساده‌ترین راه کسب محبوبیت، تواضع و افتادگی باشد. فروتنی، میانبر رسیدن به قلب‌هاست؛ شما چقدر این فاکتور را نزد بازیکنان و مربیان فعلی تیم ملی می‌بینید؟

یک رسم غلط در کشور ما این است که خیلی‌ها عادت دارند از طرف مردم حرف بزنند. یعنی حتی گاهی خودشان هم می‌دانند چیزی که دارند می‌گویند فرسنگ‌ها از حقیقت دور است، اما باز هم حرف‌شان را به مردم نسبت می‌دهند و رنگ و روی موجه به آن می‌بخشند. این مطلب اما قصد ندارد گرفتار همین مرض شود. سخت گریزان هستیم از اینکه به نمایندگی از مردم حرف بزنیم، اما با همه این پرهیزها، واقعا می‌شود فهمید که امروز، در این لحظه تیم ملی فوتبال ایران آن پایگاه اجتماعی مطلوب چند ده سال گذشته را ندارد.

 

کار سختی نیست اینکه شما متوجه شوید الان چنین فضایی وجود ندارد. حتی اگر فرض کنیم شبکه‌های اجتماعی بازتاب‌دهنده دقیق حقیقت جامعه نیستند، حتی در فضای واقعی هم می‌شود این شکاف را دید. در همین بازی رفت با قرقیزستان بود که شعارهای اعتراضی علیه ملی‌پوشان در ورزشگاه فولادشهر اصفهان سر داده شد و آن همه جنجال درست کرد. حالا دیگر کاری به اتفاقات و حواشی روزهای جام‌جهانی ۲۰۲۲ نداریم. آش آن‌قدر شور شده که صدای گزارشگران و مجریان محافظه‌کار تلویزیون هم در آمده و آنها نیز گاهی به محبوبیت پایین این تیم ملی اذعان می‌کنند. این موضوع حتما دلایل و ریشه‌های زیادی دارد، اما غم‌انگیزتر آن است که خود مجموعه تیم ملی هم تلاش چندانی نمی‌کند برای اینکه دوست‌داشتنی‌تر باشد.

نمی‌خواهید «دوست‌داشتنی» باشید!

 

از حجم خودستایی‌های این تیم ملی ، می‌شود برق تولید کرد و بر بحران خاموشی این روزهای کشور چیره شد! راه دیگرش این است که وقتی به اندازه کافی خوب نبودید، ضعف و کوتاهی را بپذیرید. مردم به صورت ناخودآگاه خوش‌شان می‌آید از اینکه اگر یک نفر در یک مورد بد عمل کرد، خودش به زبان بیاید و آن کاستی را بپذیرد. باور کنید چنین رویکردی، سنگ را هم آب می‌کند. تیم ملی فعلی اما دقیقا نقطه مقابل این مشی و مرام قرار گرفته است. شجاع خلیل‌زاده مقابل مهاجم گمنام کره‌شمالی جا مانده، خطا کرده، با دریافت کارت قرمز به رکورددار اخراج در تاریخ تیم ملی تبدیل شده، همبازیانش را برای یک نیمه تمام به‌شدت دچار مشقت کرده، با همه اینها اما بعد از بازی تصویری از پرش بلندش در همین مسابقه را استوری می‌کند تا مثلا کیفیت و قدرتش را نشان بدهد! از آن طرف محمدحسین کنعانی‌زادگان که یک نیمه بازی کرده، فیلم قطع توپش روی یکی از حملات کره را منتشر می‌کند تا به رخ همگان بکشد چه مهره موثری است! خب مدافعی دیگر؛ قرار بود توپ هم قطع نکنی؟ منت چی را بر سر مردم می‌گذاری؟

بیخود نیست که کوچک‌ترین لغزش این تیم با تندترین واکنش‌ها از سوی مردم مواجه می‌شود. آنها دچار بحران مقبولیت هستند، اما به جای تلاش برای ترمیم این رابطه، با نوعی حس طلبکاری و خود محوری، مسیر عکس را می‌پیمایند. کافی است یک نفر دو خط انتقاد منطقی از این تیم انجام بدهد تا همه این دوستان دسته‌جمعی بریزند سرش؛ مثل داستانی که اخیرا برای جواد خیابانی پیش آمد. مردم هم کم‌کم به این نتیجه رسیده‌اند که اینها خودشان با خودشان خوش هستند و در دنیایی کاملا بی‌ربط و متفاوت سیر می‌کنند. حیف؛ این بدترین اتفاق ممکن است. تیم ملی، زمانی سرمایه اجتماعی مهم این کشور بود.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا