به ادعای موسسه خاورمیانه در حالی که این درگیری تلفات انسانی زیادی به همراه داشته و بر اقتصاد همه بازیگران درگیر تأثیر منفی گذاشته ، بخش انرژی منطقه تا حد زیادی در امان مانده بود.
تحولات متعدد ظاهراً تولید گاز طبیعی اسرائیل را هدف قرار داده، اما طرفهای درگیر تاکنون ثابت کردهاند که یا نمی خواهند و یا نمی توانند تاسیسات انرژی را هدف قرار دهند. اختلال در حمل و نقل دریایی در دریای سرخ توسط حوثیهای در واقع یک مشکل دائمی و بدون راهحل روشن است، اما تهدید قابلتوجهی برای در دسترس بودن منابع انرژی در منطقه نیست و تا حد زیادی به یک واقعیت واقعی تبدیل شده است.
سایه جنگ بر بازار انرژی
به نوشته این موسسه مطالعاتی، پتانسیل شروع درگیری تأثیر مستقیم بر بازارها داشته است. ادعای اسرائیل مبنی بر حمله به سکوهای نفت ایران موجب شد تا وضعیت بازاری که به نظر میرسید تا حد زیادی از درگیری مصون مانده، جدی گرفته شود و قیمتهای معیار به شکل نزدیک به 10 دلار به ازای هر بشکه واکنش نشان دهند. این وضعیت در حالی تشدید می شود که ایران تهدید کرده در پاسخ به ماجراجویی های اسرائیل می تواند هم صدا با متحدانش تاسیسات نفتی سایر بازیگران خلیج فارس را هدف قرار دهد.
صرف محتمل بودن این گزینه، شبح چرخه انتقامجویی برجسته تر شده که در صورت خارج شدن از کنترل میتواند آسیبهای بیشماری به تولید انرژی منطقهای وارد کند.ادعای اسرائیل مبنی بر هدف قرار دادن بخش پالایش ایران، که قادر به تولید 2.5 میلیون بشکه در روز (بشکه در روز) است، به عنوان گزینه ای ارائه شده که تأثیر محدودتری بر بازارهای جهانی خواهد داشت، زیرا این بخش در درجه اول به تقاضای داخلی خدمات می دهد. با این حال به ادعای موسسه خاورمیانه منطق مفروض پشت این اقدام، ارائه جایگزینی برای حمله مستقیم به تولید نفت ایران (که پالایشگاههای آن برای تولید سوخت و سایر محصولات به آن نیاز دارند) یا پایانههای صادراتی است که براساس آن آسیب رساندن یا تخریب زیرساختهای صادراتی مطمئناً مستقیمترین راه برای محدود کردن درآمد نفتی ایران قلمداد می شود، اما مانع از افزایش بهای انرژی نمی شود.
با این حال واشنگتن بدون شک مایل است از جهش بهای نفت به دلیل از دست دادن عرضه ایران، به ویژه در نزدیکی انتخابات داغ، جلوگیری کند. چین نیز که امروز تنها خریدار واقعی صادرات نفت تحریم شده ایارن است، ماه سپتامبر روزانه حدود 1.4 میلیون بشکه نفت از ایران وارد کرد. حال محروم کردن خریداران چینی از این عرضه، پکن را مجبور میکند تا به دنبال تولید بشکههای اضافی در جای دیگری باشد، اگرچه این امر احتمالاً تأثیر عمدهای بر بازاری که در حال حاضر به خوبی عرضه دارد، نخواهد داشت.
به ادعای این موسسه مطالعاتی اوپک پلاس می تواند به راحتی عرضه از دست رفته ایران را با 5 تا 6 میلیون بشکه در روز در قاب ظرفیت مازاد تولید جایگزین کند. با این حال اگر تحولات به گونه ای رقم بخورد که دسترسی به آن ظرفیت اضافی دشوار یا غیرممکن شود، یعنی ایران یا متحدانش در حمله ای تلافیجویانهای بخش انرژی خلیجفارس را هدف قرار دهند، آنگاه احتمال یک شوک بزرگ عرضه به یک نتیجه تقریباً فراموش نشده تبدیل خواهد شد. که اثرات آن در سراسر بازارهای جهانی بازتاب می یابد.
حدود 30 درصد از حجم نفت خام جهان و 20 درصد از محصولات پالایش شده (مایعاتی مانند بنزین و گازوئیل) از خلیج فارس صادر می شوند. قبل از اینکه تانکرهای بارگیری حامل این حجم از تنگه هرمز عبور کنند، که اغلب به عنوان یک نقطه توقف بالقوه برای تجارت انرژی در صورت بروز درگیری مطرح می شود، این کشتی ها به میزان انگشت شماری از پایانه های صادراتی در اطراف منطقه بار را حمل می کنند. این تسهیلات می تواند خود یک گلوگاه برای جریان عرضه از خلیج فارس باشد. پایانه های صادراتی مانند الجعیمه یا راس تنوره در عربستان سعودی و جزیره داس یا جزیره زرکوه در ابوظبی روزانه مجموعاً 6.2 میلیون بشکه نفت خام و میعانات گازی در ماه سپتامبر صادر کردند که نشان دهنده حجم عمده صادرات مشترک بین این چند تأسیسات کلیدی است.
در حالی که میتوان نفت را از خلیج فارس از طریق مسیرهایی غیر از تنگه صادر کرد، مانند خط لوله شرق به غرب عربستان سعودی یا خط لوله ADNOC که از ابوظبی به فجیره میرود، زیرساختهایی که این مسیرهای جایگزین را به گزینهای قابل قبول تبدیل میکنند، کمتر در معرض خطر قرار دارند. در ارتباط باعربستان سعودی، خط لوله 5 میلیون بشکه در روز شرق-غرب این کشور، خروجی خود را به پایانه های دریای سرخ متصل می کند، که علاوه بر کاهش صادرات، محموله های سعودی را برای مقابله با بی ثباتی مداوم در اطراف باب المندب، با توجه به حدود 70 درصد از کل صادرات نفت خام و میعانات گازی به بازارهای آسیایی می رساند.
به ادعای موسسه خاورمیانه اگرچه تولید گاز طبیعی اسرائیل به خوبی با بازارهای جهانی گاز طبیعی مایع (LNG) ادغام نشده، اما این بازیگر حجم قابل توجهی از خط لوله را به مصر و اردن صادر میکند و خطر حمله بزرگ تولید را برای زندگی مصرفکنندگان انرژی برجسته میسازد. از همین رو تهدیدات ایران مبنی بر انتقام گیری علیه بخش انرژی اسرائیل، در صورت حمله اسرائیل به دارایی های ایران، باید به شکلی جدی لحاظ شود. لویاتان، بزرگترین میدان تولید اسرائیل، در نیمه اول سال 2024 کمتر از 90 درصد کل تولید خود را به مصر و اردن صادر کرد.مصر در وضعیت فعلی خود در موقعیتی منحصر به فرد قرار دارد.
در خلال یک ماه تعطیلی میدان گازی اسرائیل در اکتبر گذشته، قاهره مجبور شد برای مدیریت کمبود واردات گاز اسرائیل که به شدت به تولید برق وابسته است، خاموشی هایی را اعمال کند. با توجه به اینکه رشد سریع تقاضای مصر همچنان از توانایی این بازیگر برای افزایش تولید داخلی پیشی گرفته، در صورت از دست دادن دسترسی به حجم خط لوله از اسرائیل، مصر گزینه های دیگری جز روی آوردن به واردات گاز مایع خواهد داشت. علاوه بر این، نیاز به واردات این حجم، پتانسیل کوچک کردن بازارهای گاز مایع را دارد که منجر به واردات گرانتر انرژی برای بازارهای اروپایی و همچنین برای مصر خواهد شد.در حالی که به نظر می رسد حمله به بخش پالایشی ایران با هدف جلوگیری از شوک عرضه گسترده تر در بازارهای جهانی مدنظر است، تضمینی برای چنین نتیجه ای وجود ندارد و با گذشت زمان احتمال آن کاهش می یابد.
در واقع، اگر این درگیری وارد مرحلهای شود که هدفگیری مستقیم داراییهای انرژی به یک امر عادی تبدیل شود، اهمیت چندانی نخواهد داشت که از کجا شروع شده، زیرا تقریباً کل چشمانداز منطقهای از شرق مدیترانه تا خلیج فارس براساس آنچه که میتواند بالقوه باشد ترسیم شده است. چرخه تشدید تنش در این جهت نشان دهنده تهدید جدی برای بازارهای جهانی است که اخیراً از نوسانات ژئوپلیتیکی سال 2022 بهبود یافته اند و عرضه روزانه انرژی و معیشت میلیون ها نفر را در خود منطقه تهدید می کند. کشورهای تولیدکننده وابسته به درآمدهای صادراتی برای تأمین بودجه ملی یا تنوع بخشیدن به اقتصاد خود برای دوران پس از نفت، در این فرایند میلیاردها دلار درآمد را از دست خواهند داد و در آمادهسازی برای انتقال انرژی با شکستهای مواجه خواهند شد.