آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال ۲۰۱۵ به این نتیجه رسید که ایران قبلا یک طراحی سلاح سبک وزن فشرده را در اختیار داشته که توسط یک طراح روسی تسلیحات هسته ای در اختیار این کشور قرار گرفته بود.
گئورگی جونز در نشریه فارن پالیسی نوشت: در ادامه این مطلب آمده: استدلال کارشناسان این است که تهران برای تبدبل مواد شکافت پذیرهستهای به یک سلاح قابل شلیک یک سال و برای تولید یک سر جنگی هسته ای قابل حمل با موشک به یک یا دو سال زمان احتیاج دارد.
اما باید در دقت این ارزیابی تردید نمود. نگاهی به تلاشهای دیگر کشورها در زمینه ساخت سلاح هستهای نشان میدهد که این پیش بینیها اشتباه از آب درآمده اند. برای ساخت یک سلاح قابل حمل با موشک، ایران به تجهیزات غیرهستهای و به شدت انفجاری جهت فشرده سازی اورانویم با غنای بالا و ایجاد بازدهی هستهای نیاز دارد. این تجهیزات غیرهستهای همچنین باید به اندازه کافی کوچگ و سبک باشند تا بتوان آنها را با موشکهای بالستیک به سمت هدف شلیک کرد.
میتوان تقریبا با قطعیت گفت که اولین سلاح هستهای ایران قابل حمل با موشک خواهد بود، زیرا این طراحیای است که تهران در طی بیش از ۲۰ سال گذشته مشغول کار بر روی آن بوده است. تهران میتواند این سلاح را در طی چند ماه به طور کامل تولید کرده و به کار بگیرد. این کار چند سال طول نخواهد کشید و ایران مطمئنا میتوانسته تمام تجهیزات سرجنگی غیرهستهای را که برای این وسیله نیاز دارد، قبل از اینکه آن را با هرگونه اورانیوم غنی شده پر کند تولید نماید.
برآوردی که بلینکن در ماه جولای ارائه داد بسیار جالب توجه است: اینکه ایران برای داشتن اورانیوم مورد نیاز جهت ساخت یک بمب اتم یک هفته فاصله ندارد، بلکه بر اساس محاسبات ما، با تولید مواد مورد نیاز ۴ بمب یک هفته فاصله دارد. (و این یعنی برای تولید مواد مورد نیاز برای ساخت ۶ بمب دیگر به تنها هشت هفته زمان بیشتر نیاز دارد.)
این مسئله برای کسانی که معتقدند ایران هرگز از این خط قرمز عبور نخواهد کرد مگر اینکه بتواند به صورت یکجا چند بمب بسازد حائز اهمیت است. ایران قادر به انجام این کار است. اما سوال اینجاست که ایران با چه سرعتی میتواند اورانیوم با غنای بالای خود را به بمبهای واقعی تبدیل سازد؟
اگر تهران تحت فشار باشد، میتواند بسیار سریعتر از آنچه که بسیاری تصور میکنند این کار را انجام دهد. از نظر تاریخی، ۹ کشور از ۱۰ کشور سابق و لاحق برخوردار از سلاح هسته ای، زمانی اولین سلاح هستهای خود را تولید کردند که در وضعیت صلح به سر میبردند. تکنسینهای آنها به آهستگی و به صورت روشمند تمام تجهیزات مورد استفاده در ساخت سلاح را آزمایش کردند تا اطمینان یابند که سلاحشان در هنگام انفجار نتیجه مورد نظر را به بار خواهد آورد. در نتیجه برنامههای تسلیحاتی آنها بدون عجله و با مطالعه دقیق انجام گرفته است.
اما موقعیت ایران کاملا متفاوت است. در صورتی که تهران بخواهد از آستانه اتمی عبور کند، تهدید بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در خصوص حمله به تاسیسات هستهای این کشور فشار عظیمی را بر تهران برای تسریع در ساخت بمب وارد میسازد.
متاسفانه بر خلاف دولتهای هستهای که برای انباشت پلوتونیوم یا اورانیوم مورد نیاز جهت ساخت نخستین بمب خود به سالها زمان نیاز داشتند، ایران هم اکنون نیز فاصله چندانی تا رسیدن به آستانه مواد مورد نیاز هستهای که برای این کار نیاز است، ندارد. نمونه ایران از این نظر با موارد قبلی متفاوت است. اما بی سابقه نیست.
در اوایل دهه ۱۹۴۰ میلادی، ایالات متحده درگیر جنگ بود و تلاش میکرد اولین سلاح هستهای خود را توسعه دهد. سربازان این کشور هر روز در صحنه جنگ کشته میشدند. واشنگتن برای تولید اولین سلاح هستهای خود با این امید که بتواند با استفاده از آن به جنگ خاتمه دهد، تحت فشار شدیدی قرار داشت. پروژه منهتن با محاسبه ارزش امروز دلار بیش از ۳۰ میلیارد دلار هزینه برداشت. (با توجه به اینکه ایران مدتهای مدیدی است که برنامه هسته ای خود را دارد، هزینههای بعدی ساخت زرادخانه هستهای برای تهران بسیار کمتر از این رقم خواهد بود.) این فشار موجب شد تا ایالات متحده هر کدام از گامهای لازم را در سریعترین زمان ممکن بردارد، هرچند که در آن زمان کسی با اطمینان نمیدانست که میتوان یک سلاح هستهای موثر تولید کرد یا نه.
به محض اینکه ایالات متحده طراحی بمب هستهای به کار رفته در ناکازاکی را به اتمام رساند، تنها پنج ماه طول کشید که سلاح مذکو تولید و آزمایش شود. آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال ۲۰۱۵ به این نتیجه رسید که ایران قبلا یک طراحی سلاح سبک وزن فشرده را در اختیار داشته که توسط یک طراح روسی تسلیحات هستهای در اختیار این کشور قرار گرفته بود.