در همین رابطه احمد اشتیاقی، کارشناس بازار سرمایه با اشاره به واگرایی نماگرهای سهامی از ابتدای سال، توضیح داد: تغییر ذائقه بازار و شیفت سهامداران به سمت نمادهای کوچک از دو منظر قابل بررسی است. بررسی‌های آماری نشان می‌دهد در دو سال اخیر صنایع بزرگ‌تر بازدهی بهتری نسبت به صنایع کوچک‌تر داشتند. برخی از سهام کوچک طی این مدت افت‌ قیمت شدیدی را به سهامداران تحمیل کردند. به این ترتیب به‌وضوح می‌توان گفت در‌حال‌حاضر همان‌طور که مشاهده می‌کنیم روال 40ساله بازار بر هم خورده است. به این معنا که همیشه P/Eسهام کوچک بیشتر از سهام بزرگ بوده است.

به عنوان مثال اگر متوسط P/Eسهام بزرگ در محدوده 5واحد بوده، P/E سهام کوچک در محدوده 6.5 تا 7 واحد قرار داشته؛ اما اکنون این روند با تغییرات قابل توجهی مواجه شده است. در حال حاضر P/Eسهام بزرگ در محور 5.5 واحد قرار دارد اما ازطرفی میانگین P/Eسهام کوچک حول محور 4 واحد ایستاده و در دو سال اخیر با اصلاح شدیدی نیز دست به گریبان بوده است. بازار با عدم ورود پول قدرتمند حقیقی‌ها مواجه است و به نوعی با پول خودش در حال معامله است؛پس به این نتیجه رسیده که استراتژی معاملاتی را به سمت سهام کوچک ببرد و سهام بزرگ را رها کند.

با نگاهی به عملکرد شاخص‌ها ملاحظه می‌کنیم در هفته گذشته شاخص کل بورس با افت 1.17درصدی مواجه شد اما شاخص هموزن در هفته قبل با افزایش ارتفاع بیش از 2درصدی بازدهی ملموسی را ثبت کرده است. همین موضوع نشان‌دهنده تغییر استراتژی معامله‌گران است. به‌ویژه سهامی که از ابتدای سال با وجود شرایط بنیادی قوی، اصلاح شدید قیمت را پشت‌سر گذاشتند حالا شانس جلب توجه را دارند. وضعیت P/Eسهام کوچک گویای همین موضوع است. به نظر می‌رسد این رویکرد جدید تا دو هفته معاملاتی آینده از سوی معامله‌گران دنبال شود. شواهد امر حاکی از این است که تا زمانی که P/Eسهام کوچک حداقل 2 واحد افزایش یابد، این روند می‌تواند ادامه یابد. بنابراین با نبود نقدینگی جدید، پول فعلی نیز اولویت را به سهام کوچک خواهد داد.

اما دومین نکته در مورد عملکرد غیر‌قابل پیش‌بینی شاخص‌ها در روزهای اخیر به یک موضوع مهم و حساس بازمی‌گردد. شاید بتوان گفت به پایان استراتژی شاخص‌سازی و دستکاری در شاخص کل نزدیک شده‌ایم. سیاستی که در دوران ریاست مجید عشقی بسیار رواج داشت به نظر می‌رسد اکنون و در زمان ریاست جدید رنگ ببازد. از این‌رو اگر در زمان عشقی دستکاری شاخص کل در راستای نشان دادن وضعیت خوب بازار اتفاقی رایج و پرتکرار بود اکنون ملاحظه می‌کنیم که رئیس جدید رغبتی برای استفاده از این ترفند نشان ندهد. تغییر رویکرد بازار همزمان با ورود رئیس جدید صورت گرفته است. با وجود اقدامات حمایتی که از سوی وزیر اقتصاد تحت عنوان افزایش دلار نیمایی و کاهش نرخ بهره مطرح شده، اما این دو خبر نتوانسته سبب ورود پول به بازار شود.

در همین رابطه می‌توان گفت اگرچه این امر در کوتاه‌مدت نمی‌تواند تغییرات جدی در تغییر مسیر بورس ایجاد کند اما به‌مرور می‌تواند سمت‌وسوی جدیدی به معاملات ببخشد. البته محقق شدن این سناریو بستگی به وضعیت یک متغیر اثرگذار بر بورس بازار سهام است. نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و پیروز نهایی آن اگرچه در شرایط کنونی مشخص نیست اما دوگانه ترامپ و هریس هر کدام می‌تواند حامل سیاست متفاوتی در برخورد با ایران باشد. بنابراین تا مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری  آمریکا به نظر می‌رسد سیاستگذاری‌های اقتصادی ایران نیز تغییر محسوسی را ثبت نکند. نرخ بهره از جمله مولفه‌های اثرگذار بر روند بازار سهام است که به طور مستقیم به نتیجه انتخابات آمریکا گره خورده است.

اگر کاملا هریس برنده انتخابات آمریکا باشد، نرخ بهره افزایش خواهد یافت. این اتفاق به نفع بورس نخواهد بود و تکلیف پول‌های سرگردان را مشخص خواهد کرد. در غیر این صورت و با روی کارآمدن دونالد ترامپ، شاهد سیاستگذاری‌های دیگری در بخش اقتصادی خواهیم بود. به نظر می‌رسد تا مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا در 5نوامبر، وزیر اقتصاد در خصوص سیاستگذاری‌های داخلی محتاطانه عمل کند و تغییرات جدی را در این خصوص اعمال نکند. چشم بازار سهام به نرخ بهره‌ است. اگر دولت نرخ بهره را کاهش دهد شاهد ورود پول از بازارهای موازی به سمت بازار سهام خواهیم بود. اما در‌حال‌حاضر و با توجه به وضعیت متغیرهای اثرگذار بر بورس به نظر می‌رسد شاخص کل در کانال 2.1میلیون واحد بتواند کف‌سازی کند و در این محدوده کم‌نوسان ظاهر شود. در این میان باید اظهار کرد گام بعدی صعود بورس منوط به سیاستگذاری‌های جدید اقتصادی است، سیاست‌هایی که تا انتخابات آمریکا در ابهام قرار دارند.

بی‌توجهی به جهش نیما

اما چرا حالا که قیمت دلار نیما سمت‌وسوی افزایشی پیدا کرده ثبات دلار نیما و قیمت‌های جهانی نیز محرک قوی را برای بازار فراهم نکردند؟ اشتیاقی در پاسخ به این پرسش اظهار کرد: بورس و بازار در انتظار صعود بیشتر نرخ دلار نیماست. حرکت لاک‌پشتی نرخ دلار نیما برای بورس‌بازان جذاب نبوده و باید این نرخ به سطوح بالاتری دست یابد تا بتواند به عنوان محرک جدی در این بازار عمل کند.

ورود دلار نیما به کانال 50هزار تومان همان اتفاقی است که تالار شیشه‌ای انتظار آن را می‌کشد. در هفته‌های اخیر و بعد از مشخص شدن کابینه دولت پزشکیان، همه سیاستگذاران اقتصادی بر افزایش نرخ دلار نیما اتفاق‌نظر داشتند. از سوی دیگر نوسان دلار آزاد در محدوده 60هزار تومان طی یک سال اخیر اثرات تورمی بر کالاها برجای گذاشته است. به این ترتیب افزایش نرخ دلار نیما تا 50هزار تومان نمی‌تواند تبعات تورمی بر جای بگذارد و این موضوع می‌تواند دست دولت را برای افزایش نرخ دلار نیما باز بگذارد. گام 200 تومانی رشد دلار نیما در روزهای اخیر از جذابیت خاصی برای سهامداران بورس برخوردار نبوده اما جهش این نرخ در 20 روز آتی تا 50هزار تومان می‌تواند بر خوش‌بینی‌های بازار سهام بیفزاید.

البته در روزهای گذشته شاهد کاهش نرخ نفت بودیم. قیمت‌های جهانی نیز با نوسانات شدیدی مواجه بودند و در بازار کامودیتی‌ها همان‌طور که ملاحظه کردیم رویکرد افزایشی نشان داده نشده است. کاهش نرخ نفت می‌تواند محصولات پتروشیمی را با نوسان قیمت منفی مواجه کند. طبیعتا بازار ما از این امر نیز تاثیر می‌پذیرد. به‌ویژه اینکه پیش‌بینی‌ها از روند کامودیتی‌ها تمایل به کاهش ارتفاع قیمتی دارد. اما گزارش‌های 9ماهه و تاثیر افزایش نرخ دلار نیمایی بر آن می‌تواند به به بهبود وضعیت بورس منجر شود.