شهرداری تهران و توهم پولی
طبق گزارشهای مالی شهرداری تهران از ابتدای سال 1400 تا انتهای 1402 منابع محققشده رشدی حدود 331 درصد داشته و در تخصیص بودجه عمرانی رشدی حدود 408 درصد رخ داده است.
چگونه منابع شهرداری جهش داشت؟
زمانی که ایرونیگ فیشر (1947-1867)، اقتصاددان شهیر آمریکایی برای نخستین بار پدیدهای به نام «توهم پولی» (money illusion) را در کتاب تثبیت دلار
(Stabilizing the Dollar) کشف کرد، احتمالا هیچگاه به این نمیاندیشید که در ایران سیاستمدارانی ظهور کنند که در فقدان درک صحیح از این پدیده رشد درآمدها و هزینههای عمرانی سازمان متبوعشان را به پای عملکرد درخشان خود گذاشته و از هیچ فرصتی برای ارائه این دستاورد شگرف دریغ نکنند. با این مقدمه کوتاه، گزارش حاضر کوششی در راستای آشکارکردن برخی ابعاد عملکردی مدیریت شهری ششم در حوزه منابع و هزینههای عمرانی است. با نگاهی به عملکرد تحقق منابع شهرداری تهران در فاصله سالهای 1402-1400 با رشدهای جدی مواجه میشویم که در نمودار زیر بهخوبی قابل ردیابی است.
همانگونه که در نمودارهای ارائهشده دیده میشود، در سال 1400 منابع محققشده شهرداری تهران نسبت به سال قبل حدود 38 درصد رشد کرده. همچنین در سال 1401 این رشد سالانه به حدود 85 درصد رسیده که در نوع خود کمنظیر است. این روند با کمی کاهش در سال 1402 به حدود 69 درصد رسیده که سبب شده منابع محقق شهرداری تهران (نقد و غیرنقد قابل تخصیص) به حدود 117 هزار میلیارد تومان برسد. این موضوع در مورد روند تخصیص بودجه عمرانی طی سالهای مورد اشاره نیز صادق است که در نمودار پیشرو بهخوبی قابل رهگیری است.
در مواجهه نخست با گزارش حاضر دستاوردی کمنظیر به ذهن متبادر میشود؛ چراکه در فاصله سه سال از ابتدای سال 1400 تا انتهای 1402 در منابع محقق رشدی حدود 331 درصد و در تخصیص بودجه عمرانی رشدی حدود 408 درصد رخ داده است. اما تناقض اساسی از آنجا شروع میشود که آثار این رشد حیرتآور نمود بیرونی در شهر پیدا نمیکند و ما را با این پرسش روبهرو کرده که چرا تحول محسوس در منابع و هزینههای عمرانی شهرداری منجر به تغییر در وضعیت نگهداشت و توسعه شهر نشده است؟ برای پاسخ به پرسش بالا پس از مروری کوتاه بر پدیده «توهم پولی»، اثر آن بر توضیح تناقض یادشده اینگونه شرح داده میشود:
در علم اقتصاد، توهم پول، یا توهم قیمت، یک سوگیری شناختی است که در آن پول بهجای ارزش واقعی (با لحاظ تورم)، به صورت ارزش اسمی در نظر گرفته میشود. به عبارت دیگر، ارزش اسمی پول با قدرت خرید آن (ارزش واقعی) در یک مقطع زمانی قبلی اشتباه گرفته میشود. درک قدرت خرید با استفاده از ارزش اسمی نادرست است، زیرا پول به خودی خود ارزش ذاتی ندارد و ارزش واقعی آن صرفا به سطح قیمت بستگی دارد. بنابراین، با تورمزدایی از عملکرد مالی شهرداری تهران و مقایسه سه سال اخیر در مدیریت شهری ششم با سه سال انتهایی مدیریت شهری پنجم، نتایج قابل توجهی آشکار میشود.
باید تأکید کرد در صورت رفع توهم پولی از دادههای مالی شهرداری تهران و قیاس میانگین عملکرد سه سال 1399-1397 با 1402-1400 مشخص میشود که عملکرد مالی شهرداری در دو دوره زمانی گفتهشده تفاوت بسیار ناچیز حدود 11 میلیارد تومانی دارد که کمی بیش از یکهزارم درصد است. این امر بهخوبی روشنکننده این موضوع است که برخلاف گفتههای مدیران شهری، عملکرد مالی شهرداری تهران در مورد تحقق منابع مالی برای نگهداشت و توسعه شهر با قیمتهای واقعی تفاوت معنیداری نکرده است. نکته قابل ملاحظه در این گزارش این است که کاوش در ترکیب منابع تأمینشده نیز محل جدی مناقشه خواهد بود؛ چراکه برای نمونه بخش قابل توجهی از منابع نقد ثبتشده حاصل تهاتر بهترین املاک شهرداری تهران با بدهیهای بانکی بوده که در فرایند تهاتر در دفاتر مالی به صورت نقد و واریز و برداشت ثبت میشود و در حقیقت امکان هزینهکرد در پروژههای شهری را ندارند.
همچنین فقط تا آذرماه 1402 به گفته خزانهدار شورای اسلامی شهر تهران 18 هزار میلیارد تومان عوارض کسری پارکینگ وصول شده که اگر اضافه شود به فروش گسترده املاک، تغییر کاربری، هولوگرام و در نهایت حدود 23 هزار میلیارد تومان مالیات بر ارزشافزوده، عملکرد مدیریت شهری ششم در حوزه مالی و اقتصاد شهری از ضعیفترین عملکردها بوده است. در ادامه گزارش به طور مختصر به بررسی هزینههای عمرانی انجامشده طی دورههای زمانی یادشده پرداخته شده است. بررسیهای موجود نشان میدهد که با وجود عملکرد مشابه در تحقق منابع به قیمت واقعی و در میانگین سه سال مورد بررسی شهرداری تهران با کاهش در تخصیص بودجه عمرانی مواجه بوده است.
هرچند این کاهش ناچیز است، اما حاکی از آن است که برخلاف ادعا، مدیریت شهری ششم در انجام پروژههای عمرانی برتری نسبت به مدیریت شهری پیشین نداشته است. براساس این گزارش روش مواجهه و ارزیابی عملکرد مدیریت شهری در حوزه مالیه شهرداری تهران را میتوان در ترکیب دو عامل صورتبندی کرد: اول اینکه وجود توهم شدید، البته پولی میان مدیران شهری سبب ارائه گزارشهای نادرست شده و اختلالهای شناختی ناشی از فقر دانش اقتصادی موجب افزایش خطای تصمیمگیری در سیاستگذاری شهری شده است. دوم اینکه تغییرات وسیع و تهاجمی در سطح مدیران ارشد و میانی با جایگزینی مدیران وارداتی و کمدانش و اصالتدادن به معیار نگاه سیاسی در عزل و نصبها با گوشهنشینی سرمایه انسانی خبره شهری سبب ناکارآمدی جدی در حوزه مالی و اقتصاد شهری شده که ظاهرا برای جبران آن در تلاشی نافرجام سعی در دستاوردسازی دارند.