سناریوی سوم آن است که دلار نیما به دلار بازار آزاد نزدیک شده یا نظام تک‌نرخی حاکم شود که در این صورت دلار نیما یا به‌اصطلاح دلار موثر بر شرکت‌ها حداقل 60هزار تومان خواهد بود. حتی با فرض آنکه سود دلاری بازار با کاهش قابل‌توجهی به 22میلیارد دلار نیز برسد، شاخص بورس تا 3میلیون و 600هزار واحد نوسان خواهد کرد و در صورتی که سود خالص بازار همان 24میلیارد دلار باشد، نماگر اصلی بازار تا 4میلیون واحد را نیز به خود خواهد دید.  هرچند احتمال تحقق این سناریو، بسیار کم است، اما پتانسیل واقعی تغییر در بازار وجود دارد.

اگر دولت چهاردهم برخلاف دولت قبل، دست از دخالت در شرکت‌ها بردارد و رویکرد معقولانه‌ای را نسبت به مسائل اقتصادی اخذ کند، ضمن آنکه بازارهای جهانی از رکود خارج شوند و نظام تک‌نرخی بر بازار ارز داخلی حاکم شود، بازار حتی می‌‌‌تواند شاخص 5میلیونی را ببیند. اما تغییرات بزرگ در مدت یک‌سال امری غیر‌ممکن است و با فرض واقع‌بینانه و توزیع احتمالات میان سناریوهای مختلف، احتمال آنکه شاخص تا 3میلیون و 200هزار واحد را طی سال‌جاری به خود ببیند، اصلا کم نیست.

شاخص 3میلیونی باب میل بازار است؟

بازدهی مورد انتظار بازار در حال حاضر حدود 44درصد است. به عبارت دیگر، فعالان بازار باید 12 تا 13درصد بیشتر از نرخ بهره بدون ریسک بازدهی کسب کنند تا به بورس علاقه‌‌‌مند شوند. شاخص 2میلیون واحدی بورس از همین منطقه که در آن قرار دارد، حداقل باید تا 2میلیون و 800هزار واحد رشد کند. با این تفاسیر و با مفروضات و تارگت‌‌‌هایی که برای شاخص کل تعریف شد، تحقق دلار نیما با میانگین 50هزار تومان و سود خالص 22میلیارد دلاری کار سختی نیست و احتمالا بورس بازدهی مورد انتظار بازاری‌‌‌ها را تامین خواهد کرد. از این‌رو، اگر رشد دلار نیما و کاهش ریسک‌‌‌های سیاسی به بازار کمک کند، بورس تا 3میلیون و 200هزار تومان خواهد رفت که در این صورت بازدهی 60درصدی در انتظار بازار سرمایه است. در حال حاضر هیچ ابزار بدون ریسکی این بازدهی را محقق نخواهد کرد.