در چند سال اخیر، سود خالص دلاری بازار کاهش چشمگیری داشته و احتمالا با توجه به رکود بازارهای جهانی و فشارهای داخلی که احتمالا تداوم خواهد داشت، این سود میتواند روند کاهشی داشته باشد و به 24میلیارد دلار برسد. با فرض آنکه P/E آیندهنگر بازار، از 6 تا 8واحد متغیر باشد، سه سناریوی کلی پیش روی بازار است و کف و سقف شاخص براساس آن تعیین میشود. در سناریوی اول که میانگین دلار نیما، حدود 45هزار تومان فرض شده است، شاخص کل در بهترین حالت، میتواند تا 2میلیون و 950هزار واحد رشد کند. سناریوی دوم دلار 50هزار تومانی است که احتمالا شاخص کل بورس را تا 3میلیون و 200هزار واحد افزایش خواهد داد. سناریوی سوم که احتمال آن بسیار پایین است، دلار نیما را با دلار آزاد برابر فرض میکند. شاخص کل با این تفاسیر تا 4میلیون نیز رشد خواهد کرد.
P/E بازار چقدر است؟
براساس مدل گوردون و بر مبنای محاسبات انجامشده، P/E آیندهنگر بازار احتمالا بین 6 تا 8واحد است. هر زمان که این نسبت به 6واحد رسیده، بازار وارد فاز بدبینی شده و احتمالا انقباض پولی و سرکوب ارزی نفس بازار را گرفته است. در موقعیتی P/E بازار به 8واحد رسیده که بورس با محرک رشد دلار و کاهش نرخ بهره همراه شده است. بررسیها نشان میدهد براساس آخرین داده منتشرشده در سایت دموداران، صرف ریسک بازار از 15درصد به 12درصد کاهش یافته است و در صورتی که نرخ بهره نیز از بازار حمایت کند، احتمالا P/E بازار به سمت 8واحد خیز برمیدارد و بازده مورد انتظار بازار نیز کاهش خواهد یافت.
سه سناریوی بنیادی برای بورس
اگر فرض شود که بورس تهران برای P/E 8واحدی آماده شده است، شاخص کل بورس احتمالا یکمیلیون و 900هزار واحد را از دست نخواهد داد. در این صورت، پتانسیل رشد برای شاخص بورس وجود دارد. اما بررسیها نشان میدهد که هدف شاخص کل با توجه به سهسناریو میتواند متفاوت باشد. هر سناریو به سهسناریوی فرعی دیگر تقسیم شده است. فرض اول آن است که دلار نیما برای رشد، مقاومت نشان دهد و بهطور میانگین 45هزار تومان مورد معامله قرار گیرد؛ یعنی تارگت دلار نیمای 50هزار تومانی در اواخر سالجاری زده شود.
متوسط دلار نیما یا دلار موثر بر شرکتها در سالجاری تاکنون 42هزار تومان است و با توجه به شعار و وعدههای دولت، امکان تحقق این فرض بسیار پایین است. اگر درآمد دلاری بازار به 22میلیارد دلار کاهش یابد، آنگاه شاخص کل بورس تا 2میلیون و 700هزار واحد رشد خواهد کرد. اما اگر رونق به سود دلاری بازگردد و سود دلاری بازار به 26میلیارد دلار برسد، شاخص تا 3میلیون و 200هزار واحد نیز میتواند رشد کند.
سناریوی سوم آن است که دلار نیما به دلار بازار آزاد نزدیک شده یا نظام تکنرخی حاکم شود که در این صورت دلار نیما یا بهاصطلاح دلار موثر بر شرکتها حداقل 60هزار تومان خواهد بود. حتی با فرض آنکه سود دلاری بازار با کاهش قابلتوجهی به 22میلیارد دلار نیز برسد، شاخص بورس تا 3میلیون و 600هزار واحد نوسان خواهد کرد و در صورتی که سود خالص بازار همان 24میلیارد دلار باشد، نماگر اصلی بازار تا 4میلیون واحد را نیز به خود خواهد دید. هرچند احتمال تحقق این سناریو، بسیار کم است، اما پتانسیل واقعی تغییر در بازار وجود دارد.
اگر دولت چهاردهم برخلاف دولت قبل، دست از دخالت در شرکتها بردارد و رویکرد معقولانهای را نسبت به مسائل اقتصادی اخذ کند، ضمن آنکه بازارهای جهانی از رکود خارج شوند و نظام تکنرخی بر بازار ارز داخلی حاکم شود، بازار حتی میتواند شاخص 5میلیونی را ببیند. اما تغییرات بزرگ در مدت یکسال امری غیرممکن است و با فرض واقعبینانه و توزیع احتمالات میان سناریوهای مختلف، احتمال آنکه شاخص تا 3میلیون و 200هزار واحد را طی سالجاری به خود ببیند، اصلا کم نیست.
شاخص 3میلیونی باب میل بازار است؟
بازدهی مورد انتظار بازار در حال حاضر حدود 44درصد است. به عبارت دیگر، فعالان بازار باید 12 تا 13درصد بیشتر از نرخ بهره بدون ریسک بازدهی کسب کنند تا به بورس علاقهمند شوند. شاخص 2میلیون واحدی بورس از همین منطقه که در آن قرار دارد، حداقل باید تا 2میلیون و 800هزار واحد رشد کند. با این تفاسیر و با مفروضات و تارگتهایی که برای شاخص کل تعریف شد، تحقق دلار نیما با میانگین 50هزار تومان و سود خالص 22میلیارد دلاری کار سختی نیست و احتمالا بورس بازدهی مورد انتظار بازاریها را تامین خواهد کرد. از اینرو، اگر رشد دلار نیما و کاهش ریسکهای سیاسی به بازار کمک کند، بورس تا 3میلیون و 200هزار تومان خواهد رفت که در این صورت بازدهی 60درصدی در انتظار بازار سرمایه است. در حال حاضر هیچ ابزار بدون ریسکی این بازدهی را محقق نخواهد کرد.