تابهاینجا که چهار روز از این بازیهای بزرگ گذشته، غیر از یکی دو اتفاق امیدوارکننده در ژیمناستیک و تنیس روی میز که حاصل عبور ورزشکاران ایران از مرحله نخست و رسیدن به مرحله بعدی بوده، خبری غیر از ناکامی دیگر ورزشکار ها از این بازیها در حوزه فنی مخابره نشده است.
با وجود کمخبری در این زمینه، اخبار و اتفاقات حاشیهای که بعضا هوش از سر مخاطب میپراند، به قدر کافی زیاد است. ایران در حالی پا به پاریس گذاشته که در همان روزهای مانده به شروع این بازیها، حضور نماینده مجلس در فهرست اعزامی ورزشکاران به پاریس خبرساز شد. اعزامی که مشخص نشد با چه مترومعیاری صورت گرفته است. از سوی دیگر، با حضور ورزشکاران ایران در دهکده المپیک به ناگاه خبر رسید که برادر یکی از ورزشکاران ایرانی هم با مجوزی غیرقانونی در این دهکده حضور دارد. بدون درنظر گرفتن این تخلف که میتوانست هزینه سنگینی برای کاروان ایران در پاریس به بار بیاورد، به قرار کاروان 40 نفره ایران بهجای اعزام ورزشکار به این تورنمنت چندین بلاگر به دهکده این بازیها فرستاده است؛ چراکه مرور صفحات مجازی تعدادی از ورزشکاران اعزامی به پاریس نشان میدهد آنها بهجای تمرکز بیشتر روی تمرین و مسابقه، در پی افزایش دنبالکننده در شبکههای مجازی هستند.
بااینحال، شاید هیچکدام از این موارد به اندازه فاجعهای که لباس رسمی ایران در مراسم افتتاحیه رقم زده، جنجالی نشده است. اگرچه هفتههای پیش از اعزام کاروان ایران به پاریس، رسانههای متعددی از بیخبری محض درباره مراسم رونمایی از لباس کاروان ایران در المپیک نوشتند ولی مسئولان امر نسبت به این موضوع بیتوجه بودند تا اینکه یکباره همه را در پاریس غافلگیر کردند. لباسهای کاروان ایران در مراسم افتتاحیه به قدری تهی از هویت ایرانی در امر طراحی بود که انتقاد بسیاری از مردم را در پی داشت. پس از آن هم که مشخص نشد برند تهیهکننده این لباسها از طریق کدام واسطهای خودش را به مسئولان کمیته ملی ایران رسانده و آن لباسهای بیارتباط با فرهنگ ایرانی را به خورد کاروان داده است. انتقادات از این موضوع حتی با وجود آنکه حالا قریب به پنج روز از آن میگذرد همچنان ادامه دارد و در اتفاقی نادر با واکنش عجیب یکی از ورزشکاران ایرانی حاضر در پاریس هم روبهرو شده است.
ورزشکار مذکور در شب مسابقه حساسش که بسیاری انتظار داشتند بعد از صرف هزینه فدراسیون برای اعزام آنها به اردوی برونمرزیِ پیش از المپیک، نتیجه شایستهتری بگیرد، یکباره با انتشار یک ویدئو در صفحه مجازیاش، توهین عجیبی به مردم ایران کرد. او در بخشی از اظهارات طولانیاش، ایرانیهایی را که از لباس کاروان در این مراسم انتقاد کرده بودند، «بیفرهنگ» توصیف کرد تا یکباره بخش زیادی از جامعه مخاطب ورزشی شوکه شود. در شرایطی که بیش از 99 درصد افرادی که روند مراسم را دنبال میکردند اعتقاد داشتند که شأن ورزشکاران ایرانی حفظ نشده و آنها شایسته پوشیدن لباسهای زیبا هستند، این ورزشکار در اظهاراتی بیسابقه منتقدان را بیفرهنگ خواند تا حرفوحدیث در اینباره بیش از گذشته شود.
اگرچه طولی نکشید تا مشخص شود که دلیل دفاع فرد مذکور از لباسهای ایران در این بازیها بیدلیل نیست و او سفیر همان برندی است که بسیاری از کیفیت لباسهایش انتقاد کردهاند، ولی پرسشهای کلیدی در این بین مطرح است که هنوز پاسخی برای آنها پیدا نشده است. مهمترین آنها این است که چه اتفاقی در اردوی ورزشکاران ایران در پاریس رخ میدهد که یک ورزشکار شب قبل از مسابقه به آن حساسی به خود اجازه میدهد مصلحت فردی را به تمرکز برای رقابت بهتر زیر پرچم ایران ترجیح دهد؟ از سوی دیگر، او چطور به خودش اجازه میدهد به ایرانیهایی که دستبرقضا تعدادشان در این زمینه بسیار زیاد است توهین کند؟
مورد مهمتر اینکه آیا ورزشکاران ایران در دهکده المپیک به حال خود رها شدهاند؟ آیا سرپرست یا ناظری برای رفتار حرفهای آنها وجود ندارد که فعالیت در حد فضای مجازی شب قبل از مسابقه را ممنوع یا محدود کند؟ اتفاق زننده در این بین سکوت مسئولان اصلی کمیته ملی المپیک در این زمینه است؛ آنها که در اظهارات مکررشان در سخنرانیهای متنوعی که داشتهاند مدام از اخلاق و اخلاقمداری صحبت میکنند، چطور تابهالان روزه سکوت گرفته و از این توهین عجیب به ایرانیها به سادگی عبور کردهاند؟ آیا معنی چنین سکوتی رضایت از اظهارات ورزشکار مورد نظر و پنهانشدن پشت چنین تفکری است؟
به هر روی بر کسی پوشیده نیست که لباس جنجالی کاروان ایران با چراغ سبز همین مسئولان به تن ورزشکاران رفته و شاید آنها هم ترجیح میدهند در این زمینه به کسی پاسخگو نباشند، ولی مسئله توهین به ایرانیها از آندست اتفاقاتی است که این سکوت را مرموز کرده است.
از سوی دیگر، از آنجا که کاروان ایران تنها با 40 ورزشکار قرار است در این بازیها حاضر باشد و هنوز هم تعدادی از ورزشکاران ایرانی به دهکده اعزام نشدهاند، چطور نظارتی بر اموری اینچنینی صورت نمیگیرد؟ چه میشود که برادر یک ورزشکار به طور غیرقانونی خودش را به دهکده میرساند، کلی ورزشکار-بلاگر در کاروان فعالیت میکند و دیگری هم به راحتیِ آبخوردن ایرانیها را بیفرهنگ خطاب میکند؟ واضح است که مدعیان اخلاق بیش از حرف به عمل در چنین مواردی نیاز دارند تا دستکم موضعشان مشخص شود. موضعی که تابهالان با سکوتی که در پیش گرفتهاند، نمیتواند چندان مخالف با اتفاقات شوکهکنندهای باشد که تابهحال رقم خورده است.