در بسیاری از کشورهای جهان، تبیین سیاستهای مهاجرتی یکی از ارکان مهم برنامههای نامزدهای انتخاباتی است. چهبسا در بسیاری از این کشورها، نظر کاندیداها درباره مهاجرت و مهاجران است که باعث میشود شخصی از سوی مردم انتخاب شود یا نشود.
کشور ایران مواجههای گسترده و عمیق با مفهوم مهاجرت دارد. از یک سو جمعیتی میلیونی از ایرانیان در خارج از کشور به سر میبرند و از سوی دیگر جمعیتی میلیونی از مهاجران غیرایرانی نیز در داخل کشور حضور دارند. با وجود این مواجهه گسترده، در انتخابات ریاستجمهوری گذشته هیچگاه مهاجرت و مهاجران جایگاهی در برنامههای انتخاباتی کاندیداها نداشتند.
در سه سال گذشته تحولات حوزه مهاجرت به ایران بسیار گسترده و وسیع بوده است. از یک سو، تسلط مجدد طالبان بر افغانستان موجی چندمیلیونی از مهاجرت به ایران را به راه انداخت و از سوی دیگر دولت قبل با تأسیس سازمان ملی مهاجرت سعی در سامانمندکردن مدیریت امور مهاجران خارجی در ایران داشته است. تعداد پناهندگان ثبتشده افغانستانی در ایران به بیش از ۳.۴ میلیون نفر پس از تسلط طالبان رسید. در سه سال گذشته بیش از سه میلیون مهاجر افغانستانی نیز از مرزهای ایران اخراج شدهاند. در چنین وضعیتی، دولت بعدی وظایف سنگینی در قبال مدیریت امور مهاجران در ایران دارد.
اولین کاندیدایی که بحث حضور مهاجران در ایران را وارد مباحث انتخاباتی کرد، محمدباقر قالیباف بود. او در یکی از توییتهای اولیه خود بعد از اعلام کاندیداتوری برای ریاستجمهوری نوشت: چارهجویی قاطعانه برای حل مسئله چندبعدی اتباع بیگانه غیرمجاز از دغدغههای مهم مردم است. بیعملی در این خصوص به ابعاد امنیتی، اقتصادی و اجتماعی آن دامن میزند. بر این موضوع اشراف کامل داشته و داریم و در دولت بعد نگرانیهای مردم را رفع خواهم کرد.
او بار دیگر و در دومین برنامه تلویزیونیاش برای انتخابات، بر این موضوع صحه گذاشت و گفت: «در ماده ۸۶ برنامه هفتم پیشبینی برای اختصاص بودجه به مرزهای شرقی شده و اینکه در طول برنامه انسداد کامل رخ دهد. درباره افراد غیرمجاز که در داخل کشور هستند نیز پیشبینی شده که طرد کامل صورت گیرد. افرادی که مجاز هستند میتوانند بمانند».
اظهارات قالیباف واکنشهای گوناگونی را برانگیخت. برخی به این اشاره کردند که تعداد مهاجران افغانستانی به بیش از ظرفیت استاندارد پذیرش ایران رسیده و به همین دلیل این امر در برنامههای کاندیداهای ریاستجمهوری ازجمله او وارد شده است. برخی نیز این صحبتهای قالیباف را نوعی عوامفریبی نامیدند و گفتند او خواسته تا از موج افغانهراسی فعال در شبکههای اجتماعی ایران که در یک سال گذشته بسیار اثرگذار عمل کرده، سوءاستفاده کند، وگرنه در زمان ریاستش بر مجلس شورای اسلامی، قانون سازمان ملی مهاجرت (علیرغم متن بسیار تند آن علیه مهاجران) هیچگاه به نتیجه نرسید.
نامزد دیگری که درباره موضوع مهاجران در ایران موضعگیری کرد، مسعود پزشکیان بود. او در یک رشته توییت، سیاستهای مهاجرتی دولت آینده در قبال مهاجران را به شرح زیر اعلام کرد:
دولت من انشاءالله سه اقدام همزمان را در رابطه با مهاجرین افغانستانی پیش میبرد:
۱- انسداد کامل مرزها و جلوگیری از مهاجرت بیشتر که مسئولیت محوری با وزارت کشور خواهد بود.
۲- ساماندهی مهاجرین موجود. نباید انکار کرد که تعداد زیادی از برادران افغان نقش مؤثری در اقتصاد ایران دارند یا در جنگ تحمیلی و… فداکاری کردهاند، ولی حضور آنها در ایران باید ساماندهیشده و باانضباط باشد (وظیفه وزارت کشور و وزارت اطلاعات).
۳- مذاکره با کشورهای اروپایی برای پذیرش بخشی از مهاجرین (یا حداقل تقبل هزینههای حضور آنها در ایران). غرب باید مسئولیت آنچه را در افغانستان انجام داده و منجر به مهاجرت میلیونها افغانستانی شده است، بپذیرد. دلیلی ندارد مردم ایران هزینه سیاستهای غلط دیگران را بپردازند.
صحبتهای پزشکیان نیز واکنشهای گوناگونی را برانگیخت. برخی به او این انتقاد را وارد دانستند که چرا اخراج مهاجران بدون مدرک را در برنامههای خود در نظر نگرفته است. برخی نیز مواضع او را واقعگرایانهتر دانستند و بر این باور بودند که او قصد موجسواری ندارد. سایر نامزدهای انتخاباتی هنوز موضعگیری دقیقی در قبال حضور مهاجران در ایران نداشتهاند.
جای خالی سیاستهای دایاسپورایی
درحالیکه از شش نامزد انتخاباتی، دو نامزد در قبال مهاجران غیرایرانی حاضر در ایران موضعگیری داشتند، اما هیچکدام درباره ایرانیان خارج از کشور و سیاستهای دایاسپورایی ایران در قبال آنان سخنی به میان نیاوردهاند. آمار دقیقی در مورد تعداد ایرانیان خارج از کشور وجود ندارد، اما گمانهزنیها این رقم را نزدیک به پنج میلیون نفر اعلام میکند. ایرانیان خارج از کشور ویژگیهای خاصی دارند که اهمیت پرداختن به آنان را چندبرابر میکند. درحالیکه ایران به دلیل تحریمها، ارتباطات بینالمللی محدودی دارد، ایرانیان خارج از کشور در گستره بسیار متنوعی از کشورهای جهان حضور دارند. تعداد بالایی از آنان جزء اقشار تحصیلکرده و موفق به شمار میروند. سرمایههای ایرانیان خارج از کشور نیز بیش از ۲۴ هزار هزار میلیارد دلار برآورد میشود. برای فهم این عدد میتوان به درآمد نفتی ایران در سال ۲۰۲۲ اشاره کرد که فقط ۴۲.۶ میلیارد دلار بود.
درحالحاضر ارتباط ایران با ایرانیان خارج از کشور هیچ چارچوب مشخص و مدونی ندارد. در داخل وزارت امور خارجه، شورای عالی ایرانیان خارج از کشور سالهاست مشغول به فعالیت است، اما این شورا نیز سیاست مشخص و مدونی برای ارتباطگیری ایرانیان خارج از کشور با کشور ایران نداشته و در سالهای اخیر بسیار منفعل بوده است. در حقیقت عمده ارتباط ایرانیان خارج از کشور به صورت ارتباطات خانوادگی با بستگان حاضر در ایران است و هیچ نقشی جهت کمک به توسعه ایران برای آنان در نظر گرفته نشده است.
تا به اینجای کار به نظر میرسد درباره ایرانیان خارج از کشور، نامزدهای ریاستجمهوری هیچ برنامه جدیدی ندارند و روال فعلی ادامه پیدا خواهد کرد.
نتیجهگیری
بر اساس صحبتهای کاندیداهای ریاستجمهوری در موضوع مهاجرت و مهاجران، میتوان کلیدواژههای زیر را درباره سیاستهای مهاجرتی آینده ایران در نظر گرفت. این کلیدواژهها وابسته به اینکه کدامیک از کاندیداها به مقام ریاستجمهوری نایل شود، شدت و ضعف پیدا خواهند کرد، اما به نظر میرسد سیاستهای مهاجرتی آینده ایران خارج از چارچوب این کلیدواژهها نباشد:
اخراج گسترده مهاجران غیرمجاز
انسداد کامل مرزها و جلوگیری از ورود مهاجر تازه
حفظ وضعیت فعلی برای مهاجران مجاز و مورد تأیید
مذاکره با کشورهای غربی جهت دریافت هزینههای حضور مهاجران در ایران.
درباره سیاستهای دایاسپورایی هم نمیتوان چندان امیدی به تغییر سیاست و افزایش نقشآفرینی ایرانیان خارج از کشور جهت اعتلای ایران داشت.