تعارض منافع میان دولتها و ملتها را هرگز نمیتوان ندید و از کنارش بیتفاوت عبور کرد. نهاد دولت در کشورهایی که سابقه دموکراسی بیشتری دارند و تقسیم قدرت میان نهاد دولت و نهادهای مدنی هر روز متوازنتر میشود تعارضها در مقولههای خاص و سرنوشتسازی شکل میگیرد.
بیشترین تضاد منافع در این دسته از کشورها به مقوله مالیات برمیگردد. دولتها در این کشورها باید هزینههای اداره کشور را از روش مالیاتگیری به دست آورند. علاوه بر این در این دسته از کشورها سیاست خارجی نیز برای شهروندان اهمیت دارد و باور دارند دولت باید با گرفتن مالیات، امنیت آنها را تامین کند. دولتها در غرب زیر بار نهادهای مدنی قرار دارند و برای هر واحد پولی که هزینه میکنند باید پاسخ دهند.
در برخی کشورها مثل ایران که نظام سیاسی دسترسی به منابع طبیعی قابل اعتنایی دارد و میتواند با صادرات این منابع طبیعی درآمد سرشار به دست آورد تنها در دورههایی که صادرات نفت روند کاهشی دارد به مالیات روی میآورند. شهروندان ایرانی از دولت انتظار دارند اولا راه را برای صادرات نفت به مثابه یک منبع بزرگ کسب درآمد برای کشور باز کند و از سوی دیگر انتظار دارند این درآمد سرشار که در سال گذشته و با وجود تحریمهای نرم ۳۶میلیارد دلار برای دولت درآمد داشته است را باز نگه دارند و از سوی دیگر انتظار دارند شرایط بهگونهای شود که این درآمد با بهرهوری کامل هزینه شود. نگاهی به سیاست خارجی دولت سیزدهم نشان میدهد یک راهبرد خطا در اندازهگیری قدرت غرب و نیز با اغراق در قدرت دولت سیزدهم، مذاکرات را به جای کامیابی به سوی سرازیری راند. دولت سیزدهم با دور شدن از رساندن برجام به نقطهای که به کاهش و حذف تحریم اقتصاد منجر شود به سویی رفت که حالا و با مدیریت انرژی جهانی پس از ۲ سال جنگ در اوکراین بار دیگر زمزمه تحریم نفتی ایران به گوش میرسد. هشدار مقامهای آمریکایی را باید جدی گرفت و به سویی رفت که تحریمها تشدید نشود.
در این شرایط که شهروندان ایرانی دارند دستهدسته به زیر خط فقر رانده میشوند، دولت سیزدهم باید دست از لجبازی با مردم بردارد و داستان برجام را به سویی ببرد که از دامنه و ژرفای تحریمهای سیاسی و اقتصادی کاسته شده و شهروندان چشمانداز بهتری را تصور کنند. مجادله با دیگران برای اینکه زیر بار زور نرویم، اتفاق مناسبی است اما باید دید طولانی شدن مجادله چه پیامدهایی دارد. مردم باور دارند با آنها لجبازی میشود.
جهان صنعت نیوز