آرشیو

یادداشت استاد دانشگاه پنسیلوانیا بر قهرمان اصغر فرهادی | تاباندن نور بر دوراهی‌های اخلاقی بشر

اکوبورس: متا مازای، استاد ارشد مطالعات سینما و رسانه در دانشگاه پنسیلوانیا و نویسنده چند کتاب سینمایی در یادداشتی کوتاه بر «قهرمان»، مفاهیم تازه‌ترین فیلم اصغر فرهادی را واکاوی و مرور کرده است.
به گزارش اکوبورس به نقل از همشهری آنلاین ، در یادداشت خانم مازای بر «قهرمان» فرهادی چنین آمده است: «نظام قضایی، قوانین مدنی، خانواده و مذهب از ساختارهای محکم هر جامعه هستند که در رویارویی با شرایط پیچیده انسانی فرومی‌ریزند. شخصیت‌های فیلم‌های اصغر فرهادی در این چارچوب‌های سازمانی و قراردادی زندگی می‌کنند. رحیم، قهرمان تازه‌ترین درام درخشان فرهادی «قهرمان» در یکی از این چارچوب‌ها یعنی زندان روزگار می‌گذارند، آن هم به جرم پرداخت نکردن بدهی. بلادرنگ پس از بیرون آمدن از زندان برای یک مرخصی دو روزه، رحیم را می‌بینیم که شتابان و نفس‌زنان از پله‌های آرامگاه خشایارشا در نقش رستم بالا می‌رود؛ یک استعاره تصویری مناسب برای شخصیتی که با هر گام بالا رفتن بیشتر در ورطه بحران‌های اخلاقی حل‌ناشدنی فرومی‌رود. اقدام فداکارانه رحیم در بازگرداندن سکه‌هایی که پیدا کرده و قرار است با آن بخشی از بدهی‌هایش را بپردازد، از او ناخواسته یک قهرمان می‌سازد. سادگی فریبنده ترکیب‌بندی‌های بصری فیلم افشاگر یک روایت حماسی است که حقیقت چندوجهی آن با امضای ویژه فرهادی در دقت خیره‌کننده و همدلی انسانی کالبدشکافی می‌شود. هر عنصر صرفا به لایه‌های کاربردی فیلم نمی‌افزاید بلکه همه چیز را پیچیده می‌کند. هر قطعه پازل جای اینکه ما را به حل کردن آن نزدیک‌تر کند، بر پیچیدگی‌هایش می‌افزاید. یک مخمصه ساده ابتدایی پای یک قضاوت اخلاقی را به ماجرا باز می‌کند و سپس هر لایه از شرایط و چشم‌اندازهای پیش‌بینی‌نشده حتی امکان قضاوت کردن را به حال تعلیق درمی‌آورد. دوراهی‌های ساده به پرسش‌های دشوار فلسفی دامن می‌زند: تفاوت میان انجام دادن کار خوب و کار بد نکردن چیست؟ بین دروغ گفتن و نگفتن راست؟ بین واقعیت و حقیقت؟ مخمصه رحیم از آنجا آغاز می‌شود که کسب و کار او در زمینه خوشنویسی و صنایع دستی جایش را به بنرهای چاپی تولید انبوه داده است. در زمانه‌ای که فرهنگ تصویری ما از جمله سینما نسخه‌ای خطی و الگوریتم‌محور از همین بنرهاست، «قهرمان» استادانه یک موقعیت انسانی می‌سازد و آن را با عمقی بسیار ظریف و آشفتگی ساده‌نشدنی به مخاطب ارائه می‌دهد. فیلم با این ایده که «تصویر حرف خودش را می‌زند»، بر اساس گفته‌های یکی از شخصیت‌ها به پایان می‌رسد. برای فرهادی، تصویر هرگز حرف خودش را نمی‌زند و هرگز صرفا یک راه دیدن نیست، بلکه راهی برای اندیشیدن است. در فیلم‌های او شخصیت شرور و قهرمان وجود ندارد اما یک اندیشه پیچیده ممکن است همان چیزی باشد که به یک اقدام قهرمانانه سینمایی شکل می‌دهد.»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا