هر شب «قصه» میخوانم
اکوبورس: گیتی خامنه با اشاره به اهمیت و تاثیر قصه و قصهگویی گفت: هنوز هم هر شب «قصه» میخوانم. قصهگویی میتواند پل ارتباطی فوقالعاده موثر و جذاب باشد.
به گزارش اکوبورس به نقل ازایلنا، در آستانه بلندترین شب سال، یلدا که نمادی از تمدن و فرهنگ دیرین ایران زمین است یاد و خاطره گذشتگان بیش از گذشته در ذهن تداعی میشود. گذشتگان که امروزه در قصهها جای گرفتهاند و روایت آنها برای نسل جدید سینه به سینه منتقل میشود و به یادگار میماند. گیتی خامنه (مجری باسابقه برنامههای کودک در رادیو و تلویزیون و داور بخش ملی بیستو سومین جشنواره بینالمللی «قصهگویی») با اشاره به آنکه نقل قصهگویی جزو راههای ارتباطی انسانها با هم است، گفت: از نظر من این راه ارتباطی کهنه نشده و نمیشود چون کلام به نوعی یکی از تاثیرگذارترین حاملهای بار احساسی و عاطفی است و میتواند منظور ما را به دیگران منتقل کند. او ادامه داد: با توجه به اینکه قصه از عنصر تخیل هم برخوردار است معمولا جزو موفقترین و تاثیرگذارترین وسایل ارتباطی است، بنابراین بشر صرف نظر از اینکه کجای این کره خاکی زندگی میکرده از همان ابتدا با شیوه قصهگویی با همنوعان خود ارتباط برقرار میکرده و تا همین امروز که عصر دیجیتال است، کماکان یکی از راههای برقراری ارتباط حتی در فضاهای مجازی بهرهگیری از زبان قصه است. بنابراین به نظرم زبان قصه جایگاه خود را حفظ خواهد کرد. وی افزود: ممکن است شکل و تکنیکهای قصهگویی تفاوت پیدا کند که البته کرده است، مثلا ما الان داستانکهایی داریم، یا خیلی وقتها کتابهای صوتی جای کتابهای فیزیکی را برای برخی افراد گرفته است، اما به هر حال خود مقوله قصهگویی و بازگو کردن حکایت زندگی آدمها در قالب داستان به اشکال مختلف کماکان وجود دارد و رایج است. خامنه با تأکید بر اینکه بچهها باید با ادبیات کهن آشنا شوند، مطرح کرد: ادبیات کهن بخشی از تاریخ ماست که به بچهها کمک میکند، بدانند پیشینیانشان چگونه زندگی میکردند و ارزشمندیهای آن زمان را بشناسند. آنها باید با گذشته خود در ارتباط باشند که زبان و قالب قصه یکی از همین راههای برقراری ارتباط است، اما قاعدتا چون در دنیای واقعی زندگی میکنیم، اگر افراد با تکنیکها و شیوههای جدید و زبان جدید آشنا نباشند، نوعی بیخبری و فاصله گرفتن از دنیای امروز را در پی خواهد داشت و امکانپذیر نیست یک انسان موفق و بهروز، بتواند بدون آگاهی نسبت به فضای اطرافش زندگی کند. خامنه درباره ارتباط این روزهای خود با فضای قصهگویی و قصهها گفت: من هر شب یا قصهای میخوانم و یا گوش میدهم. آخرین بار همین دیشب بود که قصه «سقوط» را گوش کردم. قبلتر از آن هم داستان «سور بز» را میخواندم که ماجرای دیکتاتور بولیوی است. وی در ادامه درباره واکنش بچههای امروز به قصهها توضیح داد: در همین برنامه «دست کی بالا» به قدری واکنش بچهها زیباست که قابل توصیف نیست، بهخصوص وقتی از ته دل میخندند و یا با چشمهای کنجکاو شما را نگاه میکنند. لحظهای که احساس میکنند پاسخ یک سوال را پیدا کردهاند و نفسی از سر آرامش میکشند و در این لحظات تو فکر میکنی بهترین پاداش دنیا را گرفتهای. من سابق بر این تنها قصهها را روایت میکردم، اما در قالب جدید برنامه، قصهها را بهگونهای تعریف میکنیم که بچهها و والدینشان در قالب کاراکترهای مختلف ایفای نقش کنند. از عروسکها هم استفاده میکنیم تا نقشآفرینی داشته باشند؛ این فضا خیلی کار را جذابتر کرده است. این قصهگوی باسابقه در پایان گفت: پیشتر ما در داستانها تنها قهرمان داشتیم، حالا یک ضدقهرمان هم وارد ماجرا کردهایم که هر چند باید نقش منفی را ایفا کند، اما به نوعی نقش خود را بازی میکند که در مجموع به یک نتیجهگیری اخلاقی درست منتهی شود. به این ترتیب بدون آنکه شما بخواهید مستقیمگویی کنید و یا بخواهید با کلام بچهها را تحت تأثیر قرار دهید، با شرکت دادن بچهها در بطن داستان و نقش دادن به آنها، کمک میکنید تا خودشان پیام قصه را دریافت و تأیید کنند و این تبدیل به یک لذت مضاعف برای آنها میشود.