اکوبورس: دکتر مقصود فراستخواه در نشست «بازخوانی تجربه کشورهای پیشرو در بینالمللیسازی آموزش عالی در استفاده از زبان واسط» با بیان اینکه سیاق بینالمللی دانشگاه ما لنگ است، عنوان کرد: ما از روال کار بههنجار دور ماندهایم. آنچه ما بعد از انقلاب در پیش گرفتیم، به رغم تمامی دعاوی اسلامگرایی، حتی بر خلاف روالهای اسلامی و عصر زرین تمدن پس از اسلام نیز هست. این من را به عنوان یک معلم آزار میدهد.
به گزارش اکوبورس به نقل از ایسنا، دکتر مقصود فراستخواه در این نشست که توسط پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف برگزار شد؛ با بیان اینکه «علم بنا بر سرشت خویش، سیاره جهانی و بینالمللی است»، گفت: یکی از پایهایترین هنجارهای علمورزی، «جهانروایی» است. مهمترین هنجار علم بینالمللی بودن آن است. بین المللی بودن علم و دانشگاه جزو اجماع جهانی است و یک عقل سلیم و درک عمومی می داند که علم و دانشگاه به ذات بینالمللی است و بهترین کاری که باید انجام داد این است که آن را بینالمللی نگه داشت. وی ادامه داد: متاسفانه طی دهه ۵۰ شمسی گفتارهایی مانند بومیسازی علم و دانشگاه از ذهنیت مغشوش و آشفته گروههای مختلف عبور کرد و یکی از «غرب زدگی» گفت و یکی «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد» و دیگری از «بازگشت به خویشتن» سخن گفت. عضو هیات علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی افزود: هر یک از این گروههای نخبگانی، گفتارهایی در فضای فرهیختگی ایران عنوان کردند؛ که شاید در پشت آن سخنان معناهایی وجود داشت، ولی نهایت به ذهنیتی مغشوش و آشفته انجامید و بعد از انقلاب تبدیل به سیاستهای رسمی شد. این موضوع باعث شد دانشگاه و آموزش عالی ایران از خصیصه بینالمللی خود دور نگه داشته شود. در این شرایط بینالمللی شدن، تبدیل به یک محیط سراسر تهدید برای ما شد و رفت و آمدهای دانشجو و اساتید خارجی مختل شد و ترددهای بین المللی محدود شدند. همچنین زبانهای پرکاربرد جهانی نیز در آموزشهای ما مطرود، منسوخ و محدود شدند و ما از این زبانها استفاده نکردیم. درست است که زبان فارسی هم باید به زبان علمی نزدیک میشد؛ ولی این رفتار ما با علم و دانشگاه، با رفتارها و تجربههای دیگر کشورها و حتی کشورهای اسلامی تفاوت داشت. فراستخواه با بیان اینکه «با کمال احترام به کشورهای دیگر ولی این خیلی بد است که حتی کشورهایی مثل ترکیه و مالزی نیز خیلی بهتر از ما عمل کردند»، ادامه داد: ما از روال کار به هنجار دور ماندهایم. آنچه ما بعد از انقلاب در پیش گرفتیم، به رغم تمامی دعاوی اسلامگرایی، حتی بر خلاف روالهای اسلامی و عصر زرین تمدن پس از اسلام نیز هست. این من را به عنوان یک معلم آزار میدهد. وی افزود: فرهنگ و تمدن ایرانی از تلفیق تمدنهای مختلف و تبادلات زبانی شکل گرفته است. ما نه تنها از نُرمهای جهانی؛ بلکه از نُرمهای تاریخی و تمدنی خود نیز غافل شدیم. در نهضت ترجمهای که ایرانیان راه انداختند، یک کنش تعاملی وجود داشت. خوارزمی از طریق تماس زبانی با هندوستان مفهوم صفر را وارد مطالعات خود کرد و مثالهای دیگری مانند این نیز وجود دارد. باید توجه داشته باشیم که لحظه ترجمه؛ لحظه تماس میان فرهنگی است. این استاد برنامهریزی توسعه آموزش عالی گفت: به نظر من این میل خانوادهها به آموزش زبان از زمان کودکی و این تب و تاب، ریشه در حافظه تمدنی ایرانیان دارد. من در شگفتم که خانوادههای ما با خرج زیاد کودکان را به کلاسهای آموزشی زبان میفرستند ولی ما در دانشگاهها به دانشجویان خارجی به زبان انگلیسی آموزش نمیدهیم! این تفاوت بین سیاستگذاری و Policy رسمی و زیست عمومی یا Practice جامعه است. فراستخواه تاکید کرد: باید توجه داشته باشیم که زبان ابزار ثانوی برای ابراز اندیشه نیست. اندیشیدن و آموختن ما با زبان همراه است؛ پس انتظار نداشته باشیم که یک پژوهشگر از زبانهای انگلیسی، آلمانی و غیره برای مطالعات مختلف به ایران بیاید و در اینجا بتواند بدون این که با زبان خودش ارتباط بگیرد، بدون اینکه بتواند پرسشها را به زبان خود مطرح کند و … شرایط مطلوبی داشته باشد و ما بتوانیم استاد و دانشجوی بینالمللی موثری داشته باشیم. سیاق بینالمللی دانشگاه ما لنگ است و کمتر دانشجوی مستعد بینالمللی با این شرایط میتواند تصمیم منطقی بگیرد و ایران را برای ادامه تحصیلات خود انتخاب کند.