اکوبورس: دانشیار پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا با انجام یک مطالعه میزان فرسودگی والدینی و تفاوت نگرش به نقشهای جنسیتی را در زنان شاغل و غیر شاغل شهر تهران مورد بررسی قرار داد.
به گزارش اکوبورس به نقل از ایسنا، با توجه به تحولات روبه رشد اجتماعی در حوزه ورود زنان به عرصه کسب تحصیلات عالی و جایگاههای ویژه شغلی و همتا با مردان در جامعه، حضور کمتر آنها در خانه و رسیدگی به مسئولیتهای خانه و فرزندپروری، این سوال مطرح میشود که نگرشهای زنان شاغل نسبت به ایفای مسئولیتهای فرزندپروری و پیامدهای ناشی از مراقبت فرزندان چگونه است و چه تفاوتی با مادران غیر شاغل دارد؟ بر همین اساس سید فاطمه موسوی؛ دانشیار گروه روانشناسی پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا، با انجام یک مطالعه به بررسی تفاوت میان زنان شاغل و زنان غیر شاغل در نگرش به نقشهای جنسیتی و فرسودگی والدینی پرداخته است. نگرش به نقشهای جنسیتی یک مفهوم چند بعدی به معنای باورهای مرتبط با نقش های مناسب برای زنان و مردان است. تعریف و توضیح نقشهای جنسیتی در خانه و اجتماع، بسته به فرهنگ حاکم، عوامل فردی مانند افزایش تحصیلات زنان، ورود آنها به بازار کار و کسب درآمد متفاوت است. زنان تحصیلکرده به ویژه زنان شاغل، پس از ازدواج نگرش برابری جویانهتری به توزیع منصفانه نقشهای خانهداری و فرزندپروری دارند. فرسودگی والدینی؛ حالتی از خستگی روانی، ذهنی و هیجانی در والدین است که باعث تغییر نگرش مثبت والدین به فرزندپروری میشود. این خستگی در چهار بُعد شامل خستگی از نقش والدینی، فاصله هیجانی گرفتن از فرزندان، از دست دادن کارایی عملکرد والدینی و تقابل با نقش والدینی خود را نشان میدهد. والدین فرسوده تجربیاتی از خستگی، فشار روانی، اضطراب و افسردگی دارند. این والدین از مواجهه روزانه با فرزندانشان خسته میشوند و از نقش والدینی خود بیزارند. احساس تهی شدن و خودتقصیری دارند، کمتر درگیر برقراری رابطه فعال با فرزندانشان شده و از مدیریت کارآمد مسائل فرزندانشان عاجزند. برای انجام این مطالعه در پاییز ۱۳۹۷، دو گروه از مادران شاغل و غیرشاغل (۷۶ مادر شاغل و ۱۱۹ مادر غیرشاغل) شهر تهران با مراجعه به مراکز عمومی شهر مانند پارکها، باشگاههای ورزشی، فرهنگسراها، سراهای محله و منازل در نقاط پنجگانه شهر تهران (شمال، جنوب، مرکز، شرق و غرب) بررسی شدند. برای این بررسی، از دو پرسشنامه سنجش فرسودگی والدینی مقیاس نگرش به نقشهای جنسیتی، استفاده شد و دادههای به دست آمده با استفاده از روشهای آماری مورد تحلیل قرار گرفت. بررسیهای این مطالعه نشان داد که مادران غیر شاغل نمرات فرسودگی والدینی بالاتری نسبت به مادران شاغل دارند. همچنین خستگی بیشتری از نقش والدینی خود گزارش کردند. با این وجود بررسی معناداری این تفاوت ها نشان داد که دو گروه مادران شاغل و غیرشاغل در نمرات فرسودگی کلی و ابعاد آن شامل خستگی از نقش والدین در تقابل با خود والدینی احساس بیزاری از نقش والدینی و فاصله عاطفی گرفتن از نقش والدینی تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند.این یافته ها نشان میدهد که تاثیر شغل بر فرسودگی والدینی کم است. همچنین اطلاعات به دست آمده نشان داد که هر دو گروه مادران شاغل و غیرشاغل، در نگرش به نقشهای سنتی، تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. مادران غیر شاغل نگرش نیرومندتری به نقشهای ویژه جنسیتی داشتند. در برابر مادران شاغل نسبت به مادران غیر شاغل، به نگرشهای برابریخواهانه در ایفای نقشهای جنسیتی اعتقاد بیشتری داشتند. ارزیابی معناداری این تفاوتها نشان داد که دو گروه مادران شاغل و غیرشاغل در نگرش به نقشهای جنسیتی ویژه و نقش های دوگانه جنسیتی تفاوت معناداری با یکدیگر دارند. همچنین مشخص شد مادران شاغل و غیرشاغل از نظر ساعاتی که با فرزندان خود در منزل سپری می کنند، با یکدیگر تفاوت معناداری دارند. مقایسه میانگین ساعات سپریشده توسط هر دو گروه از مادران با فرزندانشان در منزل، حاکی از این است که مادران غیر شاغل ساعات بیشتری را با فرزندانشان سپری میکنند که با توجه به میزان فرسودگی والدینی بالا در این گروه، این موضوع قابل بحث است. مقایسه این دو گروه از مادران نشان داد سن مادران و فرزندان در این دو گروه تفاوت معنیداری با یکدیگر ندارد؛ ولی از نظر سطح تحصیلات، مادران شاغل و غیرشاغل تفاوت معناداری با یکدیگر دارند و مادران شاغل میانگین سطح تحصیلی بالاتری نسبت به مادران غیر شاغل دارند. نتایج این پژوهش اگرچه نشان داد زنان شاغل و غیرشاغل در تجربه فرسودگی والدینی تفاوت آماری معناداری با یکدیگر ندارند؛ اما نگاهی به میانگین نمرات فرسودگی در هر دو گروه نشان میدهد که زنان غیرشاغل علائم فرسودگی والدینی بیشتری نسبت به زنان شاغل گزارش کردهاند. به گفته پژوهشگر این تحقیق؛ زنان شاغل به دلیل اتخاذ نگرشهای دوگانه جنسیتی، صرف بخشی از روز خود به اشتغال و مشارکت طلبیدن همسران خود در وظایف فرزند پروری، فشار ناشی از مسئولیتهای فرزندان را بین خود توزیع میکنند؛ موضوعی که در زنان غیر شاغل چالشانگیز بوده و تبیینی موجه برای تسهیم و تقسیم مسئولیتهای فرزندان با همسران ندارد. تجربه خستگی بیشتر از وظایف فرزندپروری در زنان غیر شاغل، با توجه به تعداد ساعات سپری شده مادران با فرزندان نیز قابل تبیین است. هرچه ساعات بیشتری از روز با فرزندان سپری میشود، احتمال تجربه خستگی بیشتر، افزایش مییابد. اگرچه کیفیت گذران ساعت سپری شده با فرزندان مادران شاغل و غیرشاغل موضوعی در خور توجه و نیازمند مطالعات بیشتر است. در این مطالعه پیشنهاداتی برای کاهش فرسودگی والدینی ارائه شده است: – توجه به نوع شغل و زمان اشتغال مادران؛ – نگرش به مسئولیتهای فرزندپروری و جایگزینی مراقبت کننده در ساعات غیبت از خانه؛ -به مشارکت طلبیدن همسران برای مادران شاغل -برنامهریزی برای گذران صحیح و موثر اوقات فراغت با فرزندان در مادران غیر شاغل و تبیین و تقویت نقش مادری در آنها و …. یافتههای این مطالعه زمستان سال ۱۳۹۹ به صورت مقاله علمی با عنوان «مقایسه تجربه فرسودگی والدینی و نگرش به نقشهای جنسیتی در مادران شاغل و غیرشاغل ساکن شهر تهران» در نشریه مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان منتشر شده است.