اکوبورس: این روزها که همه جا تعطیل است و مسئولان شهروندان را به ماندن در خانه تشویق و با برگزاری اجتماعات برخورد میکنند، در نقطهای از کلان شهر تهران مردم بیهیچ ترس و وحشتی از «کووید ۱۹» کنار هم نشسته و مشغول گپ و گفت هستند. تعجب نکنید، اینها صحنههای واقعی است که میتوانید همین روزها جنب بازارچه «حضرتی» در خیابان مولوی تماشا کنید.
به گزارش اکوبورس به نقل از همشهری محله، کووید ۱۹ با ورود ناگهانی اش به کشور و شیوع گسترده اش در استان ها و شهرهای مختلف، برنامه زندگی و کار مردم را بهم ریخت. مسئولان برای جلوگیری از اپیدمی گسترده آن به همت سازمان های مردم نهاد پویش «در خانه بمانید» به راه انداختند و گفتند که نتیجه پیوستن به این پویش، حفظ سلامتی مردم است. در کنار این پویش، توزیع ماسک و مواد ضدعفونی کنند، تعطیلی مراکز تجاری و مغازه هایی که نیازها و اقلام ضروری مردم را عرضه نمی کردند، کاهش سفرهای نوروزی، تعطیلی بوستان ها و مراکز تفریحی، بسته شدن مراکز فرهنگی، آموزشی و علمی و حتی ورزشی، جلوگیری از برگزاری مراسم ترحیم و عروسی، محدود شدن فعالیت برخی از سازمان ها و ادارات همه و همه در راستای جلوگیری از شیوع بیماری «کرونا» در کشور و به ویژه کلان شهر تهران انجام شد. در واقع زمینه برای قرنطینه اختیاری و خانگی فراهم شد و شهروندان ملزم شدند جز برای خرید مایحتاج ضروری از خانه خارج نشوند. در چنین شرایط بحرانی جامعه در نقطه ای از تهران یعنی درست جنب بازارچه حضرتی، افراد بدون هیچ وسایل بهداشتی از جمله دستکش و ماسک کنار هم ردیف نشسته اند و گل می گویند و گل می شنوند. ساعت حدود ۶ عصر است که با این صحنه مواجه می شویم. گمان می کنیم اینجا دنیا و شهر دیگری است. چشم هایمان را پاک می کنیم و باز هم با همان صحنه مواجه می شویم. تجمع افراد باورنکردنی است. چگونه امکان دارد در چنین شرایطی که بیماری کرونا جان صدها هموطن ما را گرفته است و مسئولان مدام تکرار می کنند که هشدارها را جدی بگیرید و از تجمع دوری کنید، این مردم در این تجمع چه می خواهند و به دنبال چه هستند؟ با همین سئوال به میانشان می رویم. وقتی ما را با ماسک به صورت و دستکش به دست می بینند، تعجب می کنند. می پرسیم اینجا چه می کنید؟ یکی از آنها می گوید: «نشسته ایم.» از شیوع بیماری کرونا می گوییم و در پاسخ پیرمردی که همه داش «حسن» صدایش می کنند، می گوید: «ای بابا دخترم اینها همه حرفه!عمر دست خداست.» از تعجب چشمانمان گرد می شود و با حرف هایشان گردتر. در حاشیه مغازه های بسته با نظم و ترتیب نشسته اند و مقابلشان ابزار و اقلامی چون تسبیح و بدلیجات و وسایل دست دوم چیده اند. «حسین» یکی دیگر از افراد حاضر در جمع می گوید: «اینجا پاتوق ماست. مثلا خنزل می فروشیم، اما بیشتر برای گذران فراغت و خوشگذرانی اینجا جمع می شویم.» حضورشان نظر رهگذران را جلب می کنند و برخی از مردم هم با ماسک و دستکش بساطشان را زیر و رو می کنند. شاید گمانتان این باشد که افراد بی خانمان و کارتن خواب و معتاد هستند. هر چند در میانشان تعداد معدودی معتاد هم حضور دارد اما بیشتر آنها مردم عادی هستند که به قول خودشان چند سالیست که همین جا کنار هم می نشینند و وقت گذرانی می کنند. پاتوق قدیمی که کووید ۱۹ هم نتوانسته تعطیلش کند. باورش سخت است. اما این افراد کرونا را جدی نگرفته اند و می گویند: «اینجا کرونا ندارد» و سپس همگی بلند می خندند. در برابر این باور، گویا مسئولان هم این نقطه از شهر را فراموش کرده اند. باز بودن مغازه ها و مجتمع های تجاری و مراکز خرید، برابر قانون به مدت یک ماه پلمب می شوند. با تالاردارانی که مراسم عروسی و عزا برگزار کنند، نیز برخورد می شود. پس چگونه برای تجمع افراد قانون گریز در حاشیه خیابان و کنار مغازه های بسته شده تدابیری اندیشیده نشده است؟