اکوبورس: رشد سریع بانکداری اسلامی اخیراً در ادبیات اقتصادی مورد توجه بسیاری قرار گرفته است.
به گزارش اکوبورس، چکیده رشد سریع بانکداری اسلامی اخیراً در ادبیات اقتصادی مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. در حالی که ادبیات بالغ اقتصادی نشان داده است که توسعه مالی عموماً به رشد اقتصادی کمک می کند، این سؤال که آیا این امر در مورد پیشرفت بانکداری اسلامی نیز صدق می کند یا خیر، تاکنون پاسخی داده نشده است. ما با استفاده از نمونه ای از 52 کشورT با داده های مربوط به دوره 1990 تا 2010 ، به تجزیه و تحلیل رابطه بین توسعه بانکداری اسلامی و رشد اقتصادی می پردازیم. نتایج نشان می دهد که با وجود اندازه نسبتا کوچک آن در مقایسه با اقتصاد و اندازه مالی، سیستم بانکداری اسلامی به طور مثبت حتی پس از کنترل عوامل مختلف رشد، با رشد اقتصادی همراه است. کانال های اصلی انتقال شامل؛ انباشت سرمایه و بهبود شمول مالی ، به ویژه دسترسی بهتر به سپرده ها است. 3. برآورد اقتصادسنجی 3.1 داده ها و مدل در این بخش، ما به صورت تجربی سعی در ارزیابی تأثیر بانکی اسلامی بر رشد داریم. ما یک پنل از 52 کشور جهان ساختیم از بین آنها، 29 نفر متعلق به سازمان کشورهای اسلامی هستند – با داده های مربوط به دوره 1990–2010 و به طور متوسط بیش از فواصل 3 ساله اندازه نمونه با در دسترس بودن داده ها به ویژه با توجه به متغیرهای جذب بانکداری اسلامی محدود می شود. ما ازLevine (1997) پیروی می کنیم و رشد اقتصادی را با مجموعه ای از متغیرهای کنترلی و متغیرهای مورد علاقه خود که اندازه گیری توسعه اقتصادی گسترده و توسعه بانکداری اسلامی است، توضیح می دهیم. متغیرهای مورد نظر از موارد زیر تشکیل شده است: توسعه بانکداری اسلامی: همانطور که در بالا بحث شد، مبانی نظری برای انتظار تأثیر مثبت توسعه بانکداری اسلامی بر رشد وجود دارد. این امر باعث می شود تا شاخص های بانکداری اسلامی کاندیداهای خوبی برای توضیح رشد کشورها باشند. ما همچنین از دو شاخص برای توسعه بانکداری اسلامی استفاده می کنیم: نسبت دارایی های بانکداری اسلامی به تولید ناخالص داخلی و نسبت سپرده های بانک های اسلامی به تولید ناخالص داخلی، که دومی یک شاخص مفید برای سنجش توانایی بانک های اسلامی در تجهیز کردن ذخیره ها است. توسعه سیستم بانکی به طور کلی: در ادبیات اقتصادی یک مقبولیت عمومی وجود دارد که تعمیق مالی رشد را تحریک می کند (برای بررسی ادبیات ، به Levine ، 1997 و 2005 مراجعه کنید). در نتیجه، ما در مدل نسبت اعتبار بخش خصوصی توسط بانکهای تجاری (بانک های متعارف و اسلامی) درصد تولید ناخالص داخلی را به عنوان معیار توسعه بخش بانکی در نظر می گیریم. از آنجا که هر دو بانکداری متعارف و اسلامی در بسیاری از کشورها با هم زندگی می کنند و در کنار هم متحول می شوند مهم است که رشد را برای اندازه کلی سیستم بانکی کنترل کنیم تا بتواند تأثیر رشد بانکداری اسلامی را به درستی جدا کنیم. متغیرهای کنترل شامل موارد زیر هستند: تولید ناخالص داخلی واقعی سرانه اولیه: این متغیر برای کنترل همگرایی رشد در نظر گرفته شده است زیرا مدل نئوکلاسیک خاطرنشان می کند که کشورهای با درآمد پایین و با سطح پایین تر فناوری و سرمایه، تمایل به رشد سریعتر از کشورهای پیشرفته دارند. تورم: مدتهاست استدلال می شود که عدم اطمینان تورم باعث کاهش رشد واقعی تولید می شود. عدم اطمینان تورم باعث افزایش تغییر در قیمت ها می شود و این باعث تحریف سیگنال قیمت می شود و از این طریق به راندمان اقتصادی و بهره وری آسیب می رساند. علاوه بر این، تورم بالا احتمالاً با رشد ضعیف همراه است زیرا غالباً بازتاب سیاست های کیفیت ضعیف و غیرقابل پایدار اقتصاد کلان است. مصرف دولت: موضوع هزینه های دولت و تأثیر آن بر رشد اقتصادی هنوز در ادبیات اقتصادی بسیار مورد بحث است. در حالی که هزینه های دولت ضروری است و در هنگام تأمین مالی کالاهای عمومی از جمله زیرساخت ها تأثیر رشد بسزایی دارد و می تواند در صورت تسلط بیش از حد بر هزینه های جاری، مانع از رشد شود. آموزش: انتظار می رود که انباشت سرمایه انسانی، با افزایش نرخ ثبت نام در مدارس ابتدایی، از طریق بهبود بهره وری نیروی کار در رشد تأثیر داشته باشد. باز بودن تجارت: انتظار می رود کشورهایی که بیش از پیش باز هستند، رشد اقتصادی بالاتری را تجربه کنند، زیرا می توانند با بهره گیری از اقتصاد مقیاس از مزیت تولید یهره مند شده و همچنین تخصیص کارآمد منابع را ارتقاء داده و رقابت را در بازارهای داخلی ترغیب کنند. همزمان، باز بودن تجارت می تواند کشورها را در برابر شوک های برون زا آسیب پذیرتر کند وقتی غلظت صادرات زیاد است، باعث می شود رشد بی ثبات باشد که در نهایت می تواند منجر به رشد طولانی مدت شود. شرایط تجارت: پیشرفت ها از نظر تجارت اغلب با رشد اقتصادی همراه است. در مقابل، رو به وخامت تر شدن تجارت مانع از رشد می شود، همانگونه که توسط بکر و مائورو (2006) نشان داده شده است، به ویژه در کشورهای در حال توسعه که بازارهای مالی، کم عمق است. کیفیت موسسات: کیفیت نهادی برای رشد بلند مدت، اهمیت دارد، زیرا تعیین کننده مشوق ها و محدودیت های فعالان اقتصادی است که انتخاب های سیاسی بهتر را ترجیح می دهد و نتایج اقتصادی را شکل می دهد (Acemoglu و همکاران ، 2005). با این حال، اندازه گیری دقیق توسعه موسسات یک چالش باقی مانده است. اگرچه هیچ شاخص کامل یا جامع وجود ندارد، ما برای شاخص حاکمیت قانون، یک پروکسی برای کیفیت مؤسسات انتخاب کردیم مانند ICRG که در ادبیات بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. 3.2 . روش تخمین تأثیر رشد بانکداری اسلامی چندین چالش اقتصادی را به همراه دارد. اولا؛ در حالی که بانکداری اسلامی به سرعت در حال رشد است، میزان توسعه بانکداری اسلامی در رابطه با تولید ناخالص داخلی یا دارایی های بانکی اغلب در اکثر کشورها از جمله کشورهای اسلامی صفر یا بسیار اندک است. این باعث می شود برای شناسایی به لحاظ آماری، چالش برانگیز شود. ثانیا؛ مانند بانکداری متعارف، ممکن است یک علت معکوس از رشد تا تأمین مالی اسلامی مطرح شود که یک مسئله درون زا را مطرح می کند که باید در تنظیم مقررات مورد توجه قرار گیرد. درون زا بودن نیز می تواند از عواملی متفاوت و خاص برای کشور ناشی شود زیرا بانک های اسلامی در کشورهای غالباً مسلمان حضور دارند و گسترش آنها با تحولات سیاسی و مذهبی که قابل دستیابی است، ارتباط دارد. ثالثا؛ شاخص های توسعه بانک های اسلامی در معرض خطاهای اندازه گیری قرار دارند زیرا فقط بانکهای اسلامی ناب تحت پوشش آمار هستند و شبکه های اسلامی به دلیل کمبود اطلاعات درج نمی شوند. این به دلیل این هست که بانکهای متعارف معمولاً در ترازنامه ها و فعالیتهای گزارشهای مالی مربوط به امور مالی اسلامی از فعالیتهای بانکداری معمولی جدا نمی شوند. دست کم گرفتن بانکداری اسلامی، رشد را به سمت رو پایین هدایت می کند. ما برای اولین بار برآوردهای با تأثیر ثابت را اجرا می کنیم، این امکان را می دهد که اثرات غیرقابل تحمل خاص کشور را با گذشت زمان کنترل کرده و بر رشد اقتصادی یک کشور تاثیر بگذارند. با این حال، تخمین گر فرض می کند که عبارت خطا با متغیرهای سمت راست متعامد است. بنابراین، رابطه بین علت و معلول از بین رفته و خطاهای اندازه گیری که منابع بالقوه درونزایی به ویژه برای متغیرهای بانکداری اسلامی هستند، را مورد بررسی قرار نمی دهد. تخمین زده شده، توسط سیستم GMM (پنل دینامیکی روش کلی-لحظه ای) توسط Blundell and Bond (1998) -که بطور همزمان از هر دو تفاوت در داده های صفحه استفاده می کند و داده های مربوط به مشخصات سطح اصلی- مشخص شده است که افزایش قابل توجهی در ثبات و کارایی نسبت به GMM توسط این افراد ایجاد می کند. ما از سیستم یک مرحله ای برآوردگر GMM با خطاهای استاندارد قوی استفاده می کنیم. برای متغیرهایی که از پیش تعیین شده یا درون زا در نظر گرفته می شوند، فقط اولین تاخیر مربوطه استفاده می شود. 3.3 نتایج نتایج حاصل از برآورد اثر ثابت، در ستون های 1 تا 6 جدول 1 ارائه شده است ، در حالی که نتایج حاصل از برآورد سیستم یک مرحله ای GMM در ستون های 7 تا 12 نشان داده شده است. برای برگشت، مشخصات اول مدل پایه را فقط با متغیرهای کنترل (ستون 1 و 7) اجرا می کند، در حالیکه مشخصات دوم کنترل توسعه مالی (ستون 2 و 8) به نسبت اعتبار بخش خصوصی توسط بانکهای تجاری در درصد تولید ناخالص داخلی اندازه گیری شده است. مشخصات بعدی (ستون های 3 تا 6 ؛ 9 تا 12) به نوبه خود 3 شاخص توسعه بانکداری اسلامی و همچنین یک شاخص مرکب ساخته شده به عنوان اولین مؤلفه اصلی از 3 شاخص فوق در توسعه بانکداری اسلامی را با استفاده از تجزیه و تحلیل مؤلفه اصلی ایجاد می کند( PCA). یافته های حاصل از اثر ثابت و برآوردگرهای سیستم GMM کاملاً سازگار بوده و تأیید شده است – یافته مشهور در ادبیات – که تعمیق مالی برای رشد اهمیت دارد. ضریب در تمام مشخصات حداقل در سطح 5٪ مثبت و قابل توجه است. جالبتر اینکه، برای رسیدن به سطح معینی از توسعه مالی، یافتن بانکداری اسلامی ترغیب رشد است. به رغم اندازه کوچک نسبی بانکداری اسلامی نسبت به تولید ناخالص داخلی، پیش بینی های نظری را تایید میکند. این نتیجه نشان می دهد که بانکداری اسلامی به نیازهای خاص خانواده ها و بنگاه ها پاسخ می دهد، که در غیر این صورت برآورده نمی شد و رشد افزایشی مرتبط نیز فراموش می شد. این نتیجه همچنین شواهدی را ارائه می دهد که به نظر نمی رسد بانکداری اسلامی سرمایه های بانکهای سنتی را تحت تأثیر قرار دهد -این امر به جای جایگزین کردن بانکداری متعارف و تکمیل آن اشاره می کند – همانطور که برای توسعه یک سطح مالی خاص، بانکداری اسلامی رشد اقتصادی را بالا می برد. جدول 1- بانکداری اسلامی و رشد: برگشت سیستم GMM با اثر ثابت و پویا (به پیوست مراجعه شود). با توجه به متغیرهای کنترل، همانطور که انتظار می رود، انباشت سرمایه انسانی رشد اقتصادی را ترغیب می کند، کشورهایی که سیاست های کلان اقتصادی کاملی دارند و از تورم کم برخوردار هستند و همچنین هزینه های جاری دولت را تنزیل می کنند، تمایل به رشد سریعتری دارند. به نظر می رسد این مورد برای کشورهایی که شرایط مثبت تجاری و کیفیت نهادی خوبی دارند نیز وجود دارد اگرچه برای تأثیرات بعدی، تأثیر مثبت فقط در برآوردهای GMM مشهود است. در عوض، به نظر می رسد میزان باز بودن تجارت تأثیر مبهمی بر رشد دارد که اغلب با علامت ضد انعطاف پذیری همراه است که با توجه به نتایج متضاد در مطالعات قبلی با تمرکز بر سود سهام از باز بودن تجارت، تعجب آور نیست (برای یک مرور کلی ، به وینترز ، 2004 ، مراجعه کنید). نتایج حاصل از آزمونهای آماری مطابق با انتظارات است. تست مشخصات هاسمن، نشان می دهد که استفاده از برآوردگر اثر ثابت بر خلاف یک برآوردگر اثر تصادفی، مناسب است. با توجه به برآوردگر GMM سیستم، هر دو آزمون همبستگی هانسن و نوبتی موفق به رد فرضیه تهی از اعتبار ابزارها هستند. با این اوصاف، ضرایب متغیرهای مالی با توجه به اندازه نسبتاً کوچک بانکداری اسلامی در مقایسه با توسعه کلان مالی باید با احتیاط تفسیر شود که این باعث می شود ضرایب به طور مستقیم قابل مقایسه نباشند. با در نظر گرفتن تأثیر مقیاس، یکی از راههای ضروری تر کردن ضرایب، بررسی مجدد رگرسیون با متغیرهای مالی استاندارد است. برای افزایش یک انحراف معیار نسبت اعتبارات توسط بانکهای اسلامی به تولید ناخالص داخلی، تأثیر رشد 5/0٪ در مقایسه با 0.8٪ در مورد نسبت دارایی ها و سپرده های بانک های اسلامی به تولید ناخالص داخلی خواهد بود. حتی با وجود متغیرهای استاندارد، رگرسیون اجازه نمی دهد استنباط قابل اعتماد در بزرگی تأثیر رشد بانکداری اسلامی داشته باشد. اما آنها شواهد محکمی ارائه می دهند که تأثیر بانکداری اسلامی بر رشد احتمالاً مثبت است. از این منظر، اثرات ثابت و نتایج GMM سیستم کاملاً دلگرم کننده است، به ویژه با توجه به نگرانی که تعداد قابل توجهی از کشورها در این نمونه گزارش می دهند که فعالیتهای بانکداری اسلامی ندارند، در حالی که در کشورهایی که بانکهای اسلامی حضور دارند، اهمیت نسبی آنها در اقتصاد یا سیستم بانکی هنوز از اهمیت قابل توجهی برخوردار نیست. 3.3.1. بررسی کانال های انتقال از بانکداری اسلامی به رشد ما چندین کانال انتقال که در بخش بررسی ادبیات در این مقاله را آزمایش کردیم. برای به دست آوردن تأثیر بانکداری اسلامی از طریق بهبود شمول مالی، در رگرسیون تعداد حسابهای وام در هر عنوان (ستون 1 ، جدول 2) و تعداد حسابهای سپرده در هر عنوان (ستون 2 ، جدول 2) را درج کردیم. اگرچه ضریب دسترسی به اعتبار مثبت است، اما بر خلاف ضریب دسترسی به سپرده ها که در سطح 5٪ مثبت و قطعی است، قابل توجه نیست. این بدان معنا نیست که دسترسی به اعتبار برای رشد مهم نیست، درعوض محدودیت های شدید اعتباری اغلب کشورها را از بهرهبرداری از مزایای دسترسی بهتر به اعتبار جلوگیری می کند. در نمونه، متوسط تعداد حساب سپرده در هر عنوان (0.54) است که تقریبا چهار برابر بیشتر از متوسط تعداد وام حساب در هر عنوان (0.14). با اندازهگیری شمول مالی توسط تعداد حسابهای وام در هر سر، ضریب بانکداری اسلامی در رگرسیون مثبت و معنادار است (ستون 1 ، جدول 2) و میزان تأثیر رشد کم و بیش برابر با رگرسیون پایه است (ستون 12، جدول 1). در مقابل، وقتی شمول مالی توسط تعداد حسابهای سپرده در هر عنوان ضبط می شود، متغیر بانکداری اسلامی دیگر قابل توجه نیست و این نشان می دهد که توسعه بانکداری اسلامی تاکنون از طریق بهبود دسترسی به سپرده ها نسبت به اعتبار برای افراد سود بیشتری داشته است. بانکداری اسلامی همچنین می تواند رشد را ترغیب کند زیرا به عنوان ضدضربه برای کشورهایی که در معرض شوک های بزرگ هستند عمل می کند و ثبات مالی را تقویت می کند زیرا بانک های اسلامی کمتر مستعد بحران هستند. برای آزمایش این کانالها، ما در رگرسیون انحراف استاندارد از نرخ رشد تولید ناخالص داخلی- به عنوان معیار نوسانات رشد (ستون 3 ، جدول 2) و متغیر اندازه گیری تعداد سالهای بحران بانکی در یک دوره معین را (ستون 4 ، جدول 2) معرفی کردیم. با این حال، هنگامی که ما برای انباشت سرمایه (ستون 5 ، جدول 2) کنترل می کنیم، ضریب نسبت، سرمایه گذاری به تولید ناخالص داخلی نه تنها مثبت و بسیار مهم است بلکه ضریب متغیر بانکداری اسلامی نسبت به مشخصات پایه ،کاهش یافته و اهمیت آن را از دست داده است و این نشان می دهد که بانکداری اسلامی احتمالاً از طریق انباشت بالاتر سرمایه، رشد را از بین می برد. ما همچنین مشخصات غیرخطی را آزمایش کردیم تا ببینیم فقدان مقیاس و ابزارهای نقدینگی اقتصادی مانع سهم بانکداری اسلامی در رشد می شود یا خیر؟ معرفی مدت بانکداری اسلامی (ستون 7 ، جدول 2) و تعامل بین توسعه بانکی اسلامی و نسبت دارایی های نقدینگی به کل سپرده های بانک های اسلامی (ستون 8 ، جدول 1) نتایج قابل توجهی را نشان نمی دهد. این محدودیت ها آنقدر که پدیدار می شوند، لازم الاجرا نیستند و بنابراین مانع حمایت بانکداری اسلامی از رشد اقتصادی نمی شود. علاوه بر این، تأثیر حاشیه ای بانکداری اسلامی بر رشد مشروط بر کیفیت “مؤسسات مدرن” نیست (ستون 6 ، جدول 2)، بلکه برجسته کردن پتانسیل بانکداری اسلامی برای توسعه مالی و رشد کشورهایی که قدرت سیستم قانونی ضعیف است، می باشد. 3.3.2. تجزیه و تحلیل پایداری رگرسیون های افزوده برای آزمایش استحکام رابطه بین توسعه بانکداریی اسلامی و رشد اقتصادی اجرا شده است. علاوه بر متغیرهای عقب مانده، از دو ابزار خارجی برای ابزار دقیق متغیرهای بانکداری اسلامی استفاده می شود. این شامل سهم جمعیت مسلمانان و فاصله از مالزی به یک مرکز بزرگ مالی اسلامی است. هر دو متغیر برای ترغیب گستردگی بانکداری اسلامی ایجاد شده اند (2013Imam and Kpodar,) و بعید است که با رشد اقتصادی همبستگی داشته باشند. نتایج نشان داده شده در ستون های 1 تا 4 در ضمیمه جدول 2 یافته قبلی را تأیید می کند که برای کشورهایی که بانکداری اسلامی رشد اقتصادی سریع تری دارند ، همه چیز مساوی است. ما با جایگزین کردن متغیر بانکی اسلامی با یک گام ساختگی که ارزش 1 را در هنگام حضور بانکداری اسلامی در یک کشور و صفر در غیر این صورت دریافت می کند نتیجه مشابه را می یابیم (ستون 5 ضمیمه جدول 2). به همین ترتیب ، استفاده از سهم اعتبارات بانکهای اسلامی در کل اعتبارات بانکی برای اندازه گیری توسعه بانکداری اسلامی، یافته های قبلی ما را نیز تأیید می کند (ستون 6 ضمیمه جدول 2). استفاده از اقدامات جایگزین برای توسعه مالی کلی، نتیجه گیری را که بانکداری اسلامی برای رشد مهم است، تغییر نمی دهد. ضریب شاخص های بانکداری اسلامی در هنگام اعتبار خصوصی بانکی و غیر بانکی، نشانگر و اهمیت آماری را حفظ می کند و اندازه گیری وسیع تری از توسعه مالی را انجام میدهد. (ستون های 1 تا 3 ضمیمه جدول 3). علاوه بر این، ما به عنوان معیار توسعه مالی کلی نسبت به دارایی های بخش مالی به تولید ناخالص داخلی و نسبت کل سپرده های بخش مالی به تولید ناخالص داخلی به ترتیب در مشخصات با استفاده از معیار مربوط به بانکداری اسلامی معرفی می کنیم (ستون 4 و 5 ضمیمه جدول 3). هر دو شاخص های توسعه مالی کلی و هم بانکداری اسلامی با رشد اقتصادی، ارتباط مثبت و قطعی دارند. از آنجا که احتمالاً در کشورهایی که جمعیت مسلمانان زیادی دارند ، بانکهای اسلامی ظهور و گسترش می یابند، ما این نمونه را برای کشورهایی که بیش از 50 درصد جمعیت مسلمان را دارند محدود کردیم. (ستون های 1 تا 3 ، ضمیمه جدول 4). در رگرسیون های بعدی، این اندازه گیری تا 75 درصد افزایش می یابد (ستون های 4 تا 6). نتایج به طور گسترده ای مطابق با نتایج بدست آمده برای کل نمونه و بزرگی ضریب نیز قابل مقایسه است که نشان می دهد کشورهایی که سهم کمتری از جمعیت مسلمان دارند هنوز هم می توانند به طور بالقوه از بانکداری اسلامی بهره مند شوند. این رگرسیون ها با منحصر کردن به کشورهای واردکننده نفت (ستون های 7 تا 9) دوباره به مرحله اجرا درمی آیند تا از این طریق کشورهای مستعرض که در آن ممکن است توسعه بانکداری اسلامی با پول نفت دامن زده شود، مستثنی شوند. در حالی که سه شاخص بانکداری اسلامی با رشد اقتصادی همبستگی مثبت دارد ، نسبت دارایی و سپرده قابل توجه است اما نسبت اعتبار خیر. این احتمالاً بازتابی است که بانکهای اسلامی در کشورهای وارد کننده نفت ممکن است از مزایای سپرده های بزرگ نفتی که می توانند برای مقیاس بندی اعتبارات مانند کشورهای صادر کننده نفت استفاده کنند ، برخوردار نباشند. ما همچنین در بازه های زمانی مختلف، رگرسیون ها را اجرا می کنیم تا ببینیم که این نتایج وجود دارد یا خیر. اولا؛ ما دوره زمانی 1996–2010 را در نظر گرفتیم که نیمه اول دهه 1990 که بانکهای اسلامی در مرحله نوظهور بودند. دوما؛ ما دوره های رگرسیون را برای دوره 1990-2007 انتخاب خواهیم کرد، به استثنای سالهای 2008 تا 2010، که ممکن است تحت تأثیر وقفه های ساختاری مرتبط با بحران مالی جهانی 2008 باشد. نتیجه گیری، بدون توجه به دوره در نظر گرفته شده، بانکداری اسلامی، برای رشد اقتصادی مطلوب است (ضمیمه جدول 5). رگرسیون در دوره زمانی 1996-2007 نتایج مشابهی را ارائه می دهد. 4. نتیجه گیری در طول یک دهه گذشته، بانکداری اسلامی از یک بازار کوچک به یک صنعت کلیدی تبدیل شده است. هدف از این مقاله ارزیابی اینکه آیا توسعه بانکداری اسلامی برای رشد اقتصادی مفید است یا خیر. این اولین مقاله برای آگاهی ما است که با استفاده از تکنیک های قوی تجربی، این سوال را به طور جامع ارزیابی می کند. ما فهمیدیم که، ثابت نگه داشتن سطح توسعه اقتصادی و سایر عوامل تعیین کننده رشد کشورهایی که بانکداری اسلامی در آن در حال توسعه است و از این رو تأثیر آن بر رشد ، رشد سریع اقتصادی را نسبت به سایرین تجربه می کند. این یک نتیجه قدرتمند و قوی به مشخصات مختلف است: ما از اقدامات مختلف توسعه بانکداری اسلامی، برآوردگرهای اقتصادی (اثرات ثابت و سیستم GMM) و کنترل برای ساخت و سازهای مخصوص کشور و زمان استفاده می کنیم. همانطور که بحران مالی جهانی نشان داده است، بانکداری متعارف ضعف های بسیاری دارد – وابستگی بیش از حد آن به اهرم یکی از آنهاست. امور مالی اسلامی نه تنها به تحریک رشد کمک می کند بلکه در معرض خطراتی مانند حباب نیز قرار می گیرد (Hassan and Dridi, 2011). بانکداری اسلامی، که یکی از سریعترین بخش در حال رشد امور مالی جهانی است، دارای ویژگی های منحصر به فردی است که برای کشورهای در حال توسعه بسیار مناسب است. به ویژه، این مبنا مبتنی بر تقسیم ریسک است که فعالیت های خود را با اقتصاد واقعی نسبت به امور مالی متعارف نزدیک تر می کند، همچنین در برابر شوک ها انعطاف پذیر تر و از نظر رشد نیز ،فراگیرتر است. نتایج همچنین حاکی از آن است که بسیاری از کشورهایی که در حال حاضر از رشد کم رنج می برند – ویژگی اغلب در کشورهای اسلامی وجود دارد – ممکن است بخواهند بانکداری اسلامی را توسعه دهند. به عنوان یک گام اولیه، تدوین قوانین و مقررات مناسب و همچنین زیرساختهای پشتیبانی از جمله مجموعه مهارتهای لازم ضروری است. به همین ترتیب، کشورهای غیراسلامی که شیوه های بانکداری اسلامی را اتخاذ می کنند ممکن است به رشد اقتصادی کمک کرده و احتمال بحران را نیز کاهش دهد. تمریناتی که باعث بروز بحران مالی – اهرم بیش از حد، استفاده از مشتقات، اعتبار بخشی از وام های زیر مجموعه می شوند – مجاز نبودند. بنابراین، اتخاذ و بهبود برخی از آیین نامه هایی که در بانکداری اسلامی وجود دارد مانند قرارداد وام که اجازه ندارد پیش از بازپرداخت، مثبت بازپرداخت وام را تعیین کند، با تقسیم ریسک در مقایسه با سیستم انتقال خطر ممکن است رشد را در کشورهای غیراسلامی افزایش دهد. پیش بینی لازم است: انتشار بانکداری اسلامی یک نوش دارو یا اکسیر نیست، بلکه صرفاً یکی از بسیاری از عناصر مورد نیاز برای تداوم رشد و توسعه است. همانطور که بیان شد ، در مورد میزان تأثیر رشد بانکداری اسلامی ابهاماتی وجود دارد که با انتشار بیشتر بانکها و بزرگتر شدن بانکهای اسلامی خواستار تحقیقات بیشتر وجود دارد. یکی دیگر از زمینه های تحقیقات این است که به توسعه بانکداری اسلامی در سطح محلی نگاه کنیم بعبارتی”مقایسه جاهایی که بانکهای اسلامی در آن جا حضور دارند و جاهایی که فاقد این امر هستند” در جهت تأیید هرچه بیشتر یافته های خویش است. بنابراین اگر مطالعات آینده این یافته را تأیید کند، پیامدهای سیاسی قابل توجه خواهد داشت. مترجم: سمیه خجیر khojir.lbma@gmail.com بانک ، بانک مرکزی ،