جایی که پیامبر گذشت نمیکرد
اکوبورس: حجتالاسلام کرمی اظهارات روحانی درباره پیمان بستن پیامبر با کفار را ناشی از نیاز رئیس جمهور برای توجیه «برجام» و تمایل برای مذاکره با غرب دانست.
به گزارش اکوبورس، حجتالاسلام روحانی رئیس جمهور روز گذشته در سفر به کرمان، در جمع مردم این شهر با اشاره به ایام ولادت نبی مکرم اسلام، گفت “پیامبر با کفار پیمان میبست و وقتی نقض عهد میکردند دوباره پیمان میبست”. این اظهارنظر روحانی درباره سیره پیامبر با واکنش کارشناسان مذهبی و مورخان روبهرو بود و آن را خلاف مستندات تاریخی دانستند. در همین زمینه، حجتالاسلام و المسلمین شیخ مصطفی کرمی کارشناس مسائل مذهبی در یادداشتی که برای تسنیم ارسال کرد به این بخش از سخنان آقای روحانی واکنش نشان داد. متن یادداشت وی به شرح زیر است: صحبتهای رئیس جمهور محترم آقای روحانی در کرمان متاسفانه ناشی از عدم اطلاع و احاطه بر مسائل تاریخی و اشراف به مسائل اسلامی است. ایشان اگر کمی در سیره رسولالله(ص) مطالعه داشت، میدانست آنچه از مجموع گزارشات تاریخی و مستندات و مدارک طبقه اول ما موجود است این است که در سیره پیامبر چنین موردی وجود ندارد. بیشتر بخوانید گفتوگو| رجبیدوانی: اظهارات روحانی درباره پیامبر اسلام تحریف مسلمات است گاهی موردی استثنائی وجود دارد که ما طلبهها میگوییم “النادر کالمعدوم” یعنی نمیتوان به استثنائات استناد کرد یا به عنوان قاعده و مناط روی آن برنامهریزی کرد اما در رابطه با این اظهارات آقای روحانی باید گفت حتی یک مورد نقض و استثناء هم وجود ندارد که بگوییم به آن استناد کردهاند. باید به این نکته توجه کرد که رسولالله(ص) حساسیت مضاعفی نسبت به تعهد طرف مقابل و پایبندی به مفاد پیمان داشتند. اگر به تاریخ اسلام نگاهی بیندازیم، آنچه از مجموعه گزارشات تاریخی میتوان استنتاج کرد، این است که پیامبر مکرم اسلام بر روی مسئله عهد و پیمان بسیار حساس بودند و ایشان تنها جایی که مطابق نقل تاریخ گذشت نمیکرد و مداهنهای در کار نبود و به اشدِّ احوال برخورد میکردند، در مواردی بود که طرف مقابل پیمانشکنی میکرد. برای مثال در ماجرای صلح حدیبیه، ابوسفیان طرف مقابل صلحنامه حدیبیه بود. وقتی گروهی از مشرکان به یکی از قبایل همپیمان پیامبر حمله کردند، رسولالله به عنوان یک خبر غیبی فرمودند “بهزودی ابوسفیان برای تمدید معاهده حدیبیه میآید و میخواهد صلح را تمدید کند و من با او تمدید نمیکنم.” این مبرزترین موردی است که برای شناخت برخورد پیغمبران با عهدشکنان قابل استناد است و حاضر نشدند به أیّ نَحوٍ کانَ با طرف مقابل سر میز مذاکره بنشینند. پیامبر وقتی دولت اسلامی را در مدینه مستقر کردند، با قبایل اطراف و یهود مدینه پیمان بستند. زمانی که یهودیان عهدشکنی کردند نه تنها پیغمبر با اینان سر میز مذاکره مجدد ننشست بلکه شدیدترین رفتار را نسبت به آنها اعمال کرد و حکم به جلای وطن داد و از مدینه نفی بلد کرد یا در سال پنجم هجرت در غزوه احزاب بهخاطر نقض عهد با یهود بنیقریظه برخورد شدیدی کرد. در تاریخ اسلام موردی پیدا نمیشود طرف مقابل عهدش را با پیامبر شکسته باشد و پیامبر به وی اعتماد کرده و دوباره پای میز مذاکره نشسته باشد. نه تنها اعتماد نمیکردند بلکه بدترین نوع برخورد را با کسانی داشت که با پیامبر عهدی را بستند و این عهد را نپاییدند و بر قرار خودشان ثبات نداشتند. پیامبر در مواردی که به نقض عهد منجر میشد باب مماشات و تساهل و تسامح را پیش نگرفته بلکه بهشدت ناقضین عهد را تنبیه کرده است. قران کریم میفرماید “فَقاتِلوا أَئِمَّةَ الكُفرِ ۙ إِنَّهُم لا أَیمانَ لهم”! «أَیمان» اینجا به معنای عهد و پیمان است و دستور کشتن ائمه کفر برای عدم پایبندی به پیمانشان است. أَیمان متفاوت از ایمان است که بهمعنای عهد و سوگندی است که نقض کردند. هنگامی که سیره عملی اهلبیت را نگاه میکنیم، به کسانی که احتمال میدادند نمیتوان با آنها سر میز مذاکره رفت، حتی صحبت هم نمیکردند. وقتی مروانِ حکم در جنگ جمل توسط امام مجتبی شفاعت شد و خدمت پدر بزرگوارشان امام علی آمد، جوابی که امام علی نسبت به مروان حکم دادند این بود که “لا حاجة لی فی بیعته”، من احتیاحی به بیعت او ندارم. وقتی دستش را دراز کرد تا بیعت کند، حضرت فرمودن إنها کفَّ الیهودیه، این دست مثل دست یهود میماند. مهمترین مشکل پیامبر با یهود، نقض عهد بود و اینجا هم امیرمومنان میفرماید که من هیچ احتیاحی به بیعت مروان ندارم چراکه این دست، دست بیعت شکن است. بعد میفرمایند “أ لم یبایعنی” آیا مروان بعد از قتل عثمان با من بیعت نکرد؟ لذا بیعت مجددی با وی نبست. درباره آنچه آقای روحانی فرمودند در خوشبینانهترین حالت باید بگوییم اشراف و احاطه به تاریخ اسلام نداشتند و هرازگاهی اظهارنظراتی شاذّ میکند یا اینکه باید بگوییم برای توجیه افتضاحی که در قضیه برجام به بار آوردند، میخواهند یک توجیهی برای کارشان داشته باشد و نیاز دارد یک مستند شرعی برای توجیه تمایلشان به مذاکره با غرب بتراشند. آقای روحانی توجه داشته باشد تاریخ اسلام یک تاریخ بیّن، واضح، غیرقابل توجیه و غیرقابل تاویل است و کسی نمیتواند سلیقه و ذائقه خود را بر آن تحمیل کند. سیره پیامبر را نمیتوان تفسیر به رای کرد و حرفهایی بزند که در مصادر تاریخی نیست و سخنانی بگوید که غیرمستند و خلاف آن در منابع تاریخی است. انتهای پیام/