اکوبورس: خبری روز گذشته در کانالهای تلگرامی دست به دست میشد. خبر یک جمله بود و آن اینکه «پیش از انتخابات سال ۹۶ موسویخوئینیها (دبیرکل مجمع روحانیون مبارز) و اسفندیار رحیممشایی در شمال کشور دیدار کرده بودند.
به گزارش اکوبورس، روزنامه اعتماد نوشت: در نگاه اول این پرسش مطرح میشد که اساسا چرا باید حجتالاسلام موسویخوئینیها با فردی مانند رحیممشایی دیدار کند! آیا او تبعات این دیدار را نمیداند؟! یا تمام اتفاقات سالهای ۸۸ و پیش از آن به فراموشی سپرده شده است؟ عقبهای برای یک خبر اینکه چرا برای انتشار چنین خبری اسفندیار رحیممشایی انتخاب میشود، یکی از همان بحثهایی است که نمیتواند بیدلیل باشد؛ یعنی پیشزمینهای لازم است و در این میان، چه پیشزمینهای بهتر از نامه یار غار محمود احمدینژاد به سیدمحمد خاتمی؟! درست ۲۴ اسفندماه ۹۵ با داغ شدن بحث احتمال کاندیداتوری حمید بقایی در دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری، «اسفندیار رحیممشایی» دست به قلم شد و برای سیدمحمد خاتمی نامهای نوشت تا از گلایههایش درباره اظهارنظرهای چهرههای اصلاحطلب درباره کاندیداتوری بقایی بگوید. او در بخشی از این نامه نوشته بود: «نزدیک بودن برخی از افراد مورد انتقاد به جنابعالی، البته به تنهایی نمیتواند دلیل آن باشد که شما را مسوول اظهارات آنان دانست و بر شما خرده گرفت. بنده نیز از نوشتن این نامه چنین مقصودی را دنبال نمیکنم و حتی از رنجش احتمالی نیز پوزش میخواهم. نیت حقیر پردهبرداری از مشکل جدی در جریانی است که ادعای راهبری اصلاحات را دارد و این کار را نه به عنوان یک اقدام سیاسی متعارف، بلکه از روی خیرخواهی و به خاطر اهمیت این جریان بزرگ و تاثیرگذار در آینده کشور و وضعیت جامعه انجام میدهم.«شوخی شمردن»، «فاجعه دانستن»، «ناپاک خواندن» و از همه عجیبتر، القای ردصلاحیت قطعی نامزد رقیب آنهم به گونهای که میل و علاقه شدید به ردصلاحیت، آشکارا از آن استنباط شود، نه امری است که بتوان از آن گذشت و نه میتوان به هیچ روی با آن سر کرد. تحمل چنین مواضعی و سکوت در برابر آن، مخالف هر میثاق مدنی در هر جای جهان است. آیا آقایان ردصلاحیت را در حق رقیب روا و در حق خود جفا میپندارند؟! یا اینکه در تایید صلاحیت نامزد خود به اطمینان رسیدهاند؟!» این همان نامهای بود که عباس امیریفر از شخصیتهای نزدیک به دولت نهم و دهم درباره آن به انصافنیوز گفته بود اطلاعات موثق دارد که این نامه با اطلاع و نظر محمود احمدینژاد نوشته شده است. درست یک روز پس از انتشار این نامه، خبر دیگری آمد که بیش از اینها نیز محل سوال بود و آن، درخواست احمدینژاد برای ملاقات با سیدمحمد خاتمی؛ درخواستی که هیچگاه به آن پاسخ داده نشد و اساسا توجهی نیز به آن صورت نگرفت. پشت پرده یک خبر در این میان ۲ سناریو برای ساختن و پرداختن این خبر وجود دارد. از یکسو آنچه از درون جلسه مجمع روحانیون مبارز به بیرون درز کرد، حضوری یکپارچه اصلاحطلبانه و ارایه لیستی با کاندیداهای تمامقد اصلاحطلب بود و گفتن ندارد که حداقل ۲ طیف خاص از این اتفاق متضرر میشوند؛ یک طرف اصولگرایانی که به هر حال اصلاحطلبان را رقیب اصلی خود میبینند و برای آنکه خاطره ۹۲ و ۹۴ و البته ۹۶ دوباره تکرار نشود، مخدوش کردن چهره مجمع روحانیون مبارز که موسویخوئینیها یکی از شخصیتهای اصلی و محوری آن است، میتواند گامی موثری باشد. اما در همین راستا یک احتمال دیگر هم به عنوان گروه متضرر از این اتفاق وجود دارد و آن طیفی است که یکبار اصلاحطلبان در جریان انتخابات ۹۴ با آنها همکاسه شدند اما پس از عبور از دروازه بهارستان، زیر میز توافقات زدند و حالا اگر قرار باشد که دیگر ائتلافی در میان نباشد، آنها هستند که کرسیهای خود را در انتخابات ۹۸ متزلزل میبینند. عبدالله ناصری، از فعالان سیاسی اصلاحطلب میگوید: «بعید میدانم چنین خبری صحت داشته باشد و به نظر میرسد این موضوع یک خبر کاملا جعلی باشد؛ چراکه اساسا آقای موسویخوئینیها از معدود اصلاحطلبانی است که در دیدارها و ملاقاتهای خود بسیار دقت دارد و اساسا هم اهل ملاقات با این نوع افراد جنجالی و مسالهدار نیست.»