اکوبورس:حضور محمدجواد ظریف؛ وزیر امور خارجه کشورمان در نیویورک، صحبت درباره تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا و واکنشهای داخلی و بینالمللی نسبت به آن این روزها در صدر اخبار رسانهها قرار دارد و هر تحلیلگری از ظن خود به تحلیل این مسائل مینشیند.
به گزارش اکوبورس، واقعیت این است که آمریکاییها هر پیشنهاد ایران در مورد هرگونه مسائل حقوقی، سیاسی، اقتصادی و… را به مثابه در باغ سبزی برای مذاکره میگیرند و این مسائل را دستاویزی برای کشاندن جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره قرار میدهند. این در حالی است که این موضوع در مواضع اعلامی از سوی مقامات عالیرتبه کشورمان به کرات مطرح شده که در شرایط فعلی سخن از مذاکره با آمریکا به معنای تسلیم شدن و عقب نشینی در برابر آنهاست. ترامپ و همراهانش نیز با وجود اینکه ایران را راغب به مذاکره نمیبینند درصدند هر طور که شده حتی با افزایش تحریمها ایران را به میز مذاکره بیاورند تا از طرفی از این برگ برنده در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری استفاده کنند. اکنون مشخص است که آمریکاییها از طرح مذاکره بیشتر به دنبال بهدست آوردن اهداف از پیش تعیین شده خود هستند. چرا که اساسا ترامپ و تندروهای اطراف وی اعتقادی به مذاکره و گفتوگو ندارند. برای بررسی مباحث مطرح شده پیرامون تبادل زندانیان و مذاکره با آمریکا، مواضع مقامات عالیرتبه کشور و اهداف کشورهای مرتجع منطقه از مخالفت با ایران «آرمان» با حمیدرضا آصفی سخنگوی وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات و تحلیلگر مسائل بینالملل به گفتوگو پرداخته است که میخوانید. به نظر میرسد برخی از کارشناسان به درست یا غلط پیشنهاد دکتر ظریف مبنی بر تبادل زندانیان میان تهران-واشنگتن را به عنوان چراغ سبز ایران به ایالات متحده مبنی بر کلید زدن مذاکرات احتمالی قلمداد کردهاند تحلیل شما از این رویکرد چگونه است؟ طرح موضوع تبادل زندانیها از سوی دکتر ظریف به عنوان وزیر امورخارجه کشورمان و طرح مذاکره میان تهران-واشنگتن دو مساله کاملا متفاوت و جدا از یکدیگر است. مبادله زندانیها یک امر کنسولی است که میتواند آغاز و در همان مرحله به اتمام برسد. البته در برخی مواقع چنین اقداماتی میتواند منجر به مقدمهای برای شکلگیری گفتوگوهای فراگیر سیاسی شود. اما در شرایط فعلی مذاکره در دستور کار جمهوری اسلامی ایران نیست. علت آن هم بهطور کلی مشخص است. در شرایط کنونی دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا و مشاوران تندرو و افراطیاش همانند مایک پمپئو وزیر خارجه، جان بولتون مشاور امنیت ملی و برایان هوک رئیس گروه اقدام مالی به دنبال آن هستند که به افکار عمومی دنیا اینگونه وانمود کنند ایرانی که مخالف مذاکره بوده به دلیل فشارهای همهجانبه واشنگتن بر ضد تهران تسلیم شده و پای میز مذاکره آمده است. نشستن پشت میز مذاکره از سوی تهران در شرایط کنونی برابر است با تبلیغات آمریکاییها مبنی بر اینکه ایران بهدلیل تنگناها و فشارها مجبور شده که پای میز مذاکره بنشیند. همین بهانه برای اعلام پیروزی از طرف ایالات متحده آمریکا کافی است. بنابراین به هیچ وجه مذاکره در دستور کار تهران نیست. همچنین مذاکره در شرایط فعلی به نفع منافع و امنیت ملی کشور نیز نخواهد بود. با توجه به سخنان سرلشکر باقری طی روزهای گذشته مبنی بر اینکه «اگر نفت ما از تنگه هرمز عبور نکند نفت دیگر کشورها نیز عبور نخواهد کرد»، ایالات متحده چه سناریوی مشخصی را در خصوص نفت ایران دنبال میکند؟ امیدوار هستیم که هیچ وقت کار به بستن تنگه هرمز نکشد، طبیعی است که اگر تهران در وضعیتی قرار گیرد که مجبور به این اقدام شود جمهوری اسلامی این توانایی را دارد که تنگه هرمز را ببندد. این در حالی است که در صورت متشنج شدن شرایط منطقه کسانی بیشتر ضرر میکنند که کوچکتر بوده و در کاخهای شیشهای نشستهاند. اگر منطقه ناامن شود کشوری که کمترین ضرر را میکند ایران است. تهران در زمان گذشته بهطور اخص در زمان جنگ با عراق نشان داد که چنین توانایی از جانب نیروهای دفاعی کشور وجود دارد. این مساله بسیار روشن است که آن چیزی که سردار باقری گفتند با توجه به توان و ظرفیت ایران است. البته همه مسئولان در کشور امیدوار هستند که کار به آنجا نرسد. البته آنطور که از شواهد و قرائن پیداست به نظر نمیرسد کار به بستن تنگه هرمز بکشد، چرا که راهکارهای موثرتری وجود دارد. ایالات متحده آمریکا به دنبال آن است که توان اقتصادی کشورمان را پایین آورده و با عدم توانایی کشور در صادرات احتمالی نفت فشارها افزوده شده و مردم ناراضی شده و اصطلاحا کاسه صبرشان به سرآید. به نظر نمیرسد این سناریوی ایالات متحده ضد تهران سرانجامی داشته باشد. چون نه واشنگتن میتواند فروش نفت ما را به صفر برساند و نه اینکه اگر کاهش فروش نفت ایران صورت گیرد که احتمال آن نیز وجود دارد، مردم کشورمان در برابر زیاده خواهیهای سردمداران تندرو و افراطی کاخ سفید وامیدهند. اما نکته حائز اهمیت این است که مسئولان کشور در شرایط کنونی باید اعتماد افکار عمومی را بیشتر جلب کنند. مسئولان میبایستی همانند اول انقلاب باشند به گونهای که تمامی مشکلات کشور را به خارج از کشور حواله نداده و به دنیا رو نیاورند و هم در سخنانی که با مردم مطرح میکنند صادق باشد. اگر چنین اتفاقی در داخل کشور بیفتد هیچ خطری کشور را تهدید نخواهد کرد.