معامله پوتین و ترامپ بر سر اوکراین؟
در حالی که روسیه با بهکارگیری تاکتیکهای نوین، حملات خود را تشدید کرده، ترامپ اعلام کرد که ۲۴مردادماه برای پایان دادن به جنگ، در آلاسکا با ولادیمیر پوتین ملاقات خواهد کرد.
به گزارش سیانان، در کانون این مذاکرات، پیشنهادی قرار دارد که گفته میشود فرستاده ویژه ترامپ، استیو ویتکاف، از مسکو دریافت کرده است: واگذاری دائمی شبهجزیره کریمه و شرق دونباس به روسیه و تثبیت خطوط نبرد فعلی. این ایده اگرچه برای پوتین یک پیروزی تمامعیار در تثبیت دستاوردهای نظامیاش محسوب میشود، برای اوکراین و متحدان اروپاییاش نوعی مماشات خطرناک و نقض آشکار اصول تمامیت ارضی تلقی خواهد شد. تاکید خود ترامپ بر احتمال «جابهجایی سرزمینها» نیز این گمانه را تقویت کرده که واشنگتن حاضر است کییف را تحت فشار قرار دهد تا به بهای توقف جنگ، بخشی از حاکمیت خود را واگذار کند.
به گزارش سی ان ان، استیو ویتکاف، طرحی مناقشهبرانگیز را از پوتین در مسکو دریافت کرده است: اوکراین در ازای توقف جنگ، منطقه شرقی دونباس و شبهجزیره کریمه را به روسیه واگذار کند و خطوط نبرد فعلی تثبیت شود. ترامپ با اشاره به اینکه توافق صلح احتمالی میتواند شامل «جابهجایی بخشی از سرزمینها» باشد، به این گمانهزنی دامن زد که آمریکا ممکن است کییف را برای واگذاری دائمی بخشی از قلمرو خود تحت فشار قرار دهد. این ملاقات که نخستین دیدار حضوری میان رؤسایجمهور آمریکا و روسیه از ژوئن ۲۰۲۱ است، برای هر دو رهبر یک پیروزی محسوب میشود: برای ترامپ، فرصتی برای نمایش تواناییاش بهعنوان یک «معاملهگر فوقالعاده» و برای پوتین، پایانی بر انزوای طولانیمدت در عرصه بینالمللی.
به گزارش نیویورکتایمز، اما این طرح با واکنشهای فوری و متفاوتی روبهرو شد. مقامات اروپایی نگرانند که این پیشنهاد، ترفندی از سوی پوتین برای فرار از تحریمهای قریبالوقوع ترامپ بدون ارائه امتیازی واقعی باشد. از سوی دیگر، ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین با قاطعیت آن را رد کرد و گفت: «هر تصمیمی که علیه ما و بدون حضور ما گرفته شود، تصمیمی علیه صلح است. اینها راهحلهای مردهای هستند که هرگز کار نخواهند کرد.»
پوتین چه میخواهد: احیای نفوذ یا تاکتیک وقتکشی؟
انگیزههای پوتین از این دیدار چندلایه است. در کوتاهمدت، این نشست راهی برای بهبود روابط متشنج با واشنگتن و یک تاکتیک احتمالی برای خرید زمان است. اما در مقیاسی بزرگتر، این دیدار با جهانبینی راهبردی پوتین همخوانی دارد؛ دیدگاهی که معتقد است قدرتهای بزرگ باید جهان را به «حوزههای نفوذ» تقسیم کنند، مشابه آنچه استالین، روزولت و چرچیل در کنفرانس یالتا در سال۱۹۴۵ انجام دادند.
پوتین که فروپاشی شوروی را «بزرگترین فاجعه ژئوپلیتیک قرن» میداند و زرادخانه عظیم هستهای را ضامن جایگاه روسیه بهعنوان یک قدرت جهانی میشمارد، دهههاست که برای بازگرداندن کنترل مسکو بر اوکراین تلاش کرده است. او احتمالا در آلاسکا نیز همان خواستههای حداکثری خود را روی میز خواهد گذاشت. برای ترامپ، این نشست فرصتی برای تحقق یکی از اصلیترین وعدههای انتخاباتیاش و تثبیت میراث خود بهعنوان یک معاملهگر تاریخساز است. او تمایل خود را برای دریافت جایزه صلح نوبل پنهان نکرده و این دیدار را گامی در آن راستا میبیند. با این حال، موضع او در قبال جنگ همواره پرنوسان بوده است. او که در ابتدا با محدود کردن کمکهای نظامی به اوکراین و تحت فشار قرار دادن زلنسکی، با کرملین همسو به نظر میرسید، با افزایش ناامیدیاش از پوتین، رویکرد خود را تغییر داد، بمباران شهرهای اوکراین را «شرمآور» خواند و حتی یک ماه پیش گفت: «پوتین چرندیات زیادی به خورد ما میدهد.» اکنون به نظر میرسد او بار دیگر به موضوع صلح بازگشته و مصمم است تا به هر قیمتی به توافقی دست یابد.
اهرم اقتصادی ترامپ
ترامپ استراتژی دوگانهای را برای وادار کردن روسیه به پایان جنگ در پیش گرفته است: ترکیب دیپلماسی با تهدیدهای اقتصادی. او با اعلام همزمان طرح دیدار با ولادیمیر پوتین و تهدید هند به افزایش دو برابری تعرفهها به دلیل خرید نفت روسیه، فشار را افزایش داده است. به گزارش نیویورکتایمز، اقتصاد روسیه که پس از تهاجم اولیه به لطف افزایش هزینههای دولتی یک رونق را تجربه کرده بود، اکنون وارد دوره کندی شده و پیشبینی رشد آن از ۴.۷درصد در سال ۲۰۲۴ به ۱ تا ۲درصد در سال جاری کاهش یافته است. درآمدهای نفتی در حال کاهش است، اکثر صنایع غیرنظامی رشد خود را متوقف کردهاند و نرخ بهره بالا سرمایهگذاری خصوصی را مختل کرده است. با این حال، تیم اقتصادی باتجربه پوتین تاکنون مانع از تبدیل این رکود به یک بحران تمامعیار شده است. بهطور متناقضی، جنگ بهدلیل افزایش دستمزدها در برخی بخشها، سطح زندگی شهروندان عادی روس را به بالاترین حد در یک دهه اخیر رسانده بود؛ هرچند این دستاوردها اکنون در حال فرسایش است.
بزرگترین ریسک برای اقتصاد روسیه، کاهش درآمدهای نفتی است که دولت را مجبور به افزایش پیشبینی کسری بودجه کرده است. تحلیلگران معتقدند دولت این شکاف را با استفاده از صندوق ثروت ملی، فروش بدهی به بانکهای داخلی و کاهش هزینههای اجتماعی جبران خواهد کرد؛ درحالیکه بودجه نظامی (حدود ۸درصد از تولید ناخالص داخلی) دستنخورده باقی میماند. هدف اصلی ترامپ، همین درآمد نفتی است. او با تهدید هند، دومین خریدار بزرگ نفت روسیه، به اعمال تعرفه ۲۵درصدی، اولین گام را برداشته است. با این حال، تحلیلگران معتقدند حتی اگر قیمت نفت روسیه ۱۰دلار در هر بشکه کاهش یابد، این امر برای کرملین «فاجعهبار» نخواهد بود و استراتژی جنگی آن را متوقف نخواهد کرد؛ زیرا مسکو متقاعد شده است که صنعت دفاعیاش حتی با قیمتهای پایین نفت نیز تهدید نمیشود.
صلح بدون اوکراین و اهرمهای ناکافی
با تمام اینها، مسیر دستیابی به چنین توافقی مملو از موانع است. بزرگترین چالش، غیبت خود اوکراین در این مذاکرات است. نظرسنجیها نشان میدهد اکثریت قاطع اوکراینیها با واگذاری حتی ذرهای از خاک خود مخالفند و قانون اساسی نیز به زلنسکی چنین اجازهای نمیدهد. اروپا نیز که سهم بزرگی در نتیجه جنگ دارد، در این مذاکرات نمایندهای ندارد. اهرم فشار آمریکا نیز آنچنان که به نظر میرسد، قدرتمند نیست. ترامپ خود اذعان کرده که تحریمها ممکن است بیاثر باشند. سرنوشت مناطقی چون زاپوریژیا و خرسون در این طرح نامشخص است و این نگرانی جدی وجود دارد که واگذاری دونتسک و لوهانسک، صرفا روسیه را برای حمله مجدد در آینده جسورتر کند. در نهایت، همانطور که روزنامه روسی «مسکوفسکی کامسامولتس» نوشت، سوال اصلی این است: «آیا این یک تغییر واقعی در حل مناقشه اوکراین است؟ یا دوباره به یک شروع اشتباه، هیاهو و سردرگمی تبدیل خواهد شد؟» جهان منتظر پاسخ این سوال در سرمای آلاسکاست.